عنوان مقاله :
ندا و منادا در مرز نحو و كاربردشناسي در زبان فارسي
پديد آورندگان :
آهنگر ، عباسعلي دانشگاه سيستان و بلوچستان - گروه زبان و ادبيات انگليسي , مظفري ، زهرا دانشگاه سيستان و بلوچستان - گروه زبان و ادبيات انگليسي
كليدواژه :
ندا , منادا , لايه گروه متممساز , لايه گروه كارگفت , مرز نحو و كاربردشناسي
چكيده فارسي :
منادا، واحد زبانيِ كوچك، ولي مهم، در پيوند با معنايِ پارهگفتارهاي زباني است و آن را ابزاري براي فراخواندن و جلبِ توجه مخاطب تعريف كردهاند. از آنجاييكه ندا و منادا هيچيك از نقشهاي معنايي يا نحوي را در جمله برعهده نميگيرند و در ميان موضوعهاي فعل جمله نيستند، همواره در نحو از موارد حاشيهاي به شمار آمدهاند؛ از اين رو، درباره جايگاه نحوي آنها پژوهشهاي اندكي ارائه شدهاست. با اين وجود، در دهههاي اخير بررسيها در زمينه مفاهيم كاربردشناختي نشان داده كه در نحو، فراتر از لايه گروه متممساز ميتوان فرافكني نقشي را در نظر گرفت كه رابطِ ميانِ مرز نحو و كاربردشناسي است. در اين لايه، امكان بررسي مفاهيم كاربردشناختي همچون منادا فراهم ميشود. جستار حاضر بر آن است ندا و منادا را در مرز نحو و كاربردشناسي بر پايه پژوهشهاي هيل (Hill, 2007; Hill, 2013) در زبان فارسي بررسي كند. برتري اين بررسي اين است كه ميتوان از همه مواردي كه در يك پارهگفتار نمود مييابد مانند عاملهاي نحوي و كاربردشناسي، تحليل جامعي ارائه داد. يافتههاي پژوهش نشان ميدهد فرافكن گروه ندا در لايه گروه كارگفت در زبان فارسي، شامل حرف ندا در هسته و منادا در جايگاه متمم هسته است. همچنين مشخصههاي نقشي گروه ندا در هسته شامل دو مشخصه [دوم شخص] و [بينفردي] است. با توجه به ويژگي كاربردشناختي منادا در زبان فارسي، سه مشخصه [+/ اشاري، +/ رسمي، +/ آشنايي] را ميتوان ازجمله مشخصههاي بينفردي هسته گروه ندا در زبان فارسي دانست؛ همچنين، منادا در جايگاه متمم هسته ميتواند به شكل اسم، صفت يا ضمير قرار گيرد. از سويي، در يك گروه ندا بايد بين مشخصههاي نشانه ندا و مشخصههاي منادا مطابقه وجود داشته باشد؛ در غير اين صورت، گروه ندا پذيرفتني نخواهد بود.