بحران سوريه، غرب و استراتژي موازنه ضعف

با توجه به مقتضيات بين المللي و داخلي رژيم‌هاي سياسي كه در جريان تحولات اخير خاورميانه، حاكميتشان در معرض تهديد جدي واقع شد؛ هر كدام از اين كشورها مسير متفاوتي را پيمودند. در اين ميان بحران سوريه به جنگ داخلي گسترده‌اي كشيده شد كه تا كنون راه حل مسالمت آميز موفقي براي آن ارائه نشده است. به اعتقاد نگارندگان اين مقاله چنين وضعيتي يعني ادامه منازعات خونين بين شورشيان مسلح و نيروهاي دولتي سوريه، به منظور كنترل دو خصم جدي عليه امنيت آمريكا و اسرائيل – يعني گروه‌هاي سلفي و رژيم اسد مطمح نظر استراتژيست هاي آمريكايي است و بنابراين به نظر مي‌رسد چنين وضعيتي تا تضعيف شديد دو گروه، به ويژه اسلام گرايان راديكال ادامه داشته باشد. به علت شباهت وضعيت بحران سوريه و جنگ ايران و عراق، ـ هم به لحاظ فرسايشي شدن و هم به واسطه دشمني مشترك رژيم اسد و بنيادگرايان سلفي با منافع آمريكا در منطقه ـ چارچوب نظري كه براي اين مقاله در نظر گرفته خواهد شد، استراتژي موازنه ضعف است كه دولت ريگان در مقابل ايران و عراق در سالهاي جنگ اين دو كشور در پيش گرفته بود. اين استراتژي در راستاي تضعيف دو كشور ايران و عراق به عنوان رژيم‌هايي كه توانايي تهديد منافع آمريكا در منطقه را دارا بودند، به كار گرفته شد.