عنوان مقاله :
گونهشناسي و مقايسۀ تطبيقي رويكردهاي پژوهشي در مطالعات حوزۀ زيباييشناسي معماري
پديد آورندگان :
موسويان ، سميه دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران - گروه معماري , امين زاده گوهرريزي ، بهناز دانشگاه تهران، پرديس هنرهاي زيبا - گروه شهرسازي , شاهچراغي ، آزاده دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران - گروه معماري
كليدواژه :
زيباييشناسي معماري , رويكردهاي پژوهشي , انسان محوري , تجربۀ زيباييشناسي
چكيده فارسي :
بيان مسئله: تنوع نگرشهاي موجود در پژوهشهاي مختلف زيباييشناسي معماري به موضوعي ميانرشتهاي و پيچيده مبدل شده كه در حال توسعۀ ايدههاي نظري جديد بر مبناي حوزهاي وسيع است. به طوريكه از دهۀ 70 ميلادي تاكنون، جنبهها و اصول زيباييشناسي عمدتاً براساس ديدگاههاي نظري و تجربي مختلف در حال گسترش است و اين موضوع موجب تغيير بينش پژوهشگران نسبت به قواعد كلي پيشين شده است. لذا توجه محققان به زمينههاي گوناگون مسائل نظري زيباييشناسي سبب پديدآمدن نگرشهايي جديد در خصوص جنبههاي ارزيابي آثار معماري شده است، ولي با اينحال اجماع و توافق اندكي در خصوص چارچوبهاي نظري و مفهومي اين موضوع وجود دارد، مواردي كه هنوز در بسياري زمينهها بحثبرانگيز است. لذا در اين راستا، اين پرسشها مطرح ميشوند كه مقولههاي اصلي پژوهشهاي معاصر در حوزۀ زيباييشناسي معماري چيست؟ و چه معيارهاي ارزيابي در تحليل زيباييشناسي رويكردها به كار گرفته شدهاند؟هدف پژوهش: اين پژوهش پيرامون مواضع مختلف موضوع به گونهشناسي و مقايسۀ تطبيقي رويكردهاي مرتبط تمركز مييابد. چراكه اهميت شناخت اين رويكردها از اين واقعيت ناشي ميشود كه پژوهش در زمينۀ ايدههاي زيباييشناسانه كه اساساً مرتبط با موجوديت فرهنگي انسان است، امكان بازگرداني مواضع نظري به فرآيندهاي عملي خلاقيت و ادراك محيط و توسعههاي بيشتر را محيا ميسازد. روش پژوهش: تحقيق كيفي حاضر با استفاده از يك روش توصيفي و متعاقباً تحليل محتواي كيفي تحت رويكردي تطبيقي-تفسيري به شناسايي متغييرهاي اصلي موجود در روششناسي پژوهشهاي شاخص و معتبر علمي پرداخته و با استدلال منطقي سعي بر تدقيق و مقايسۀ مباني بينشي و نتايج تبييني آنها دارد. در اين راستا در مجموع 81 پژوهش در بازۀ زماني 1989 تا 2017 در قالب كتاب و مقالات معتبر علمي از طريق موتور جستجوي گوگل اسكالر شناسايي شدند. دامنۀ اطلاعاتي اين پژوهش معطوف به مطالعاتي است كه با توجه به شالودۀ معرفتشناسي آنها به طور خاص موضوع زيبايي در معماري را مورد مطالعه قرار دادهاند. لذا به شيوۀ تمامشماري، نمونههاي در دسترس به عنوان جامعۀ آماري در نظر گرفته شدند.نتيجهگيري: مفهومسازي در خصوص رويكردهاي مطالعاتي زيباييشناسي معماري، بايد فراتر از ترجيحات شناختي و يا ادراكي انسان و ارزيابي بلافصل يك اثر (كه در يك بافت متحدالمركز، منفعل، شيء محور است) بسط يابد. لذا لزوم توسعۀ حوزههاي روششناختي ارزيابيهاي مبتني بر «تجربۀ» انسان از محيط موجب ميشوند تا عملاً همۀ جوانب محيط از جمله مطلوبيت آن و ارتقاء بهزيستي انسان را شامل شود. از اينرو ضرورت دارد تا نگرشهاي پژوهشي از طريق رويكردهاي انسانمحور و با در نظرگرفتن ادراك چندگانه و پويا در بستري از يك گفتمان زيستمحور، فعال، مشاركتي و تجربي به مطالعات زيباييشناسي در اين حوزه بپردازند، چراكه مفهوم زيباييشناسي در معماري نيازمند شناخت ديدگاه عميقي از بحث ادراك زيبايي از منظر «تجربۀ ادراكي» انسان است.