عنوان مقاله :
نسبت عرفان و سياست
پديد آورندگان :
دلير ، بهرام پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي - گروه عرفان , رودگر ، محمدجواد پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي - گروه عرفان
كليدواژه :
عرفان , سياست , سلبي , ايجابي و عرفان سياسي , سـير و سـلوك و ولايت
چكيده فارسي :
در عالَمِ معرفت «عرفان» و در عالَمِ قدرت «سياست» از اهميت فراواني برخوردار بودهاند و هماره شناخت نسبتِ «عرفان وسياسـت» موضوع تفكر و خاستگاه آرا و انظار اصحاب انديشه و معنا و ارباب حكمت و حكومت بود كه با دو رويكرد «درون عرفاني» و «برون عرفاني» تبديل به ميدان برخوردِ نظريهها و چالشهاي معرفتي شد و هرگز طراوت و تازگي مسئله بودنش را نيز از دست نداد. آيا عرفان كه دانش تولديافته از سلوك باطني و درونگرا از مقولۀ خلـوت و خلـسه، جذبـه و سلوك است، با سياست كه دانش برونگرا و متناظر به اجتماع و مرتبط با زندگي مردم و معيشت آدميان است، قابل اجتماع است؟ بنابراين سؤال اصلي مقاله اين است كه عرفان و سياست چه نسبتي باهم دارند؟ در نوشتار پيش روي دو ديدگاه سلبي و ايجابي مورد تحليل و تعليل و سنجش و ارزيابي قرار گرفت كه بـا توجه به مؤلفه و عناصر درونذاتي هر كدام از عرفان و سياست و چگونگي ارتباط «ولايت باطني» در عرفان و «ولايت ظاهري» در سياست از منظر «عرفان ناب اسلامي» و سنت و سيره پيامبر اعظـم و عتـرت طاهـره و برخـي شـاگردان مكـتب قرآن و عترت ضمن نقد ديدگاه سلبي به ديدگاه ايجابي رسيده و به اين نتيجه رسيد كه در عرفان اصيل اسلامي سلوك و سياست، معنويت و مديـريت، سـير مـن الخلـق الـي الحـق و سـير مـن الحـق الي الخلق بالحق، درد خدا و خلق، درونگرايـي و بـرونگرايي ممكن الاجتماع اند نه مانعهالجمع.