تأثير هوش سازماني و فرهنگي بر خلاقيت كاركنان وزارت ورزش و جوانان با نقش ميانجي مهارت‌هاي ارتباطي

هدف از مطالعه حاضر،  بررسي تأثير هوش سازماني و فرهنگي بر خلاقيت كاركنان وزارت ورزش و جوانان با  نقش ميانجي مهارت هاي ارتباطي بود. اين پژوهش در زمره پژوهش هاي همبستگي مي باشد كه جامعه آماري آن را تمامي كاركنان وزارت ورزش و جوانان (898 نفر) در سال 1397 تشكيل مي دادند. با استفاده از جدول مورگان، تعداد 269 نفر به صورت تصادفي به عنوان نمونه انتخاب گرديدند. ابزار گردآوري داده ها، پرسشنامه هاي استاندارد «هوش سازماني» آلبرخت(2003)، «هوش فرنگي» آنگ(2007)، «مهارت هاي ارتباطي» بارتون جي‌ام(1990) و پرسشنامه «خلاقيت كاركنان» رندسيپ(1979) بود. اعتبار ابزارهاي اندازه گيري پس از تأييد متخصصان با استفاده از آزمون آلفاي كرونباخ بيشتر از ۷/0 به دست آمد. داده هاي گردآوري شده با استفاده از روش آماري مدل معادلات ساختاري با نرم افزار Amos و SPSS24 مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. نتايج به دست آمده نشان داد كه هوش سازماني و فرهنگي به صورت مثبت و مستقيم بر خلاقيت سازماني كاركنان وزارت ورزش و جوانان تأثير دارند. همچنين، در اين پژوهش نقش ميانجي مهارت هاي ارتباطي نيز در تأثير هوش سازماني و فرهنگي بر خلاقيت سازماني كاركنان وزارت ورزش و جوانان مورد تأييد قرار گرفت. بر اساس اين نتيجه، مهارت هاي ارتباطي با ايفاي نقش ميانجي مي تواند شدت اثر هوش سازماني و فرهنگي كاركنان بر خلاقيت سازماني را به ترتيب 209/0 و 301/0 افزايش دهند. با توجه به يافته هاي پژوهش، پيشنهاد مي شود بسترهاي لازم براي افزايش مهارت هاي ارتباطي با در نظر گرفتن پيشايندهاي آن يعني هوش سازماني و فرهنگي و سوق دادن آنها به سمت ابتكار و خلاقيت سازماني از سوي مديران وزارت ورزش و جوانان فراهم آيد.