جهاني‌شدن و الزامات سياست‌‌گذاري تربيت معلم

توانمندسازي حرفه‌اي معلمان در دنياي دانش‌بنيان و رقابتي امروز امري حياتي و سرنوشت‌ساز است. اين در حالي است كه پديده جهاني‌شدن، سياست‌گذاري در اين حوزه اثرگذار را دشوارتر و پيچيده‌تر ساخته است. از اين رو، بسياري از دولت‌ها در تدوين و اجراي سياست‌هاي كارآمد در زمينه تربيتِ معلمِ ترازِ جهاني توفيقات لازم را به‌دست نياورده‌اند. هدف پژوهش طراحي مدلي براي اثربخشي سياست‌گذاري تربيت معلم در مواجهه با تغييرات جهاني‌شدن است. پرسش اصلي اين است كه سياست‌گذاري تربيت معلم براي پاسخگويي خردمندانه به دگرگوني‌هاي و آثار جهاني‌شدن بر حرفه معلمي مي‌بايست از چه ابعاد، جهت‌گيري‌ها و مشخصاتي برخوردار باشد؟ بر اساس فرضيه تحقيق، سياست‌گذاري تربيت معلم در عصر جهاني‌شدن بايد ضمن پرهيز از تقليلگرايي و جزءنگري، از ويژگي‌هاي جامعيت، نظام‌مندي و انسجام برخوردار باشد. روش پژوهش، توصيفي تحليلي است. تجزيه و تحليل داده‌ها با استفاده از شيوه‌هاي اكتشافي و سنتزپژوهي و جمع‌آوري داده‌ها با روش اسنادي و كتابخانه‌اي صورت پذيرفته است. پس از طبقه‌بندي اطلاعات حاصله و استخراج مضامين و مقوله‌هاي اصلي، مدل نظري پژوهش ارائه شده است. بر اساس يافته ها و نتايج، مدل طرحي شده شامل چهار راهبرد كلان، شانزده مؤلفه و سي‌ودو راهكار است. راهبردهاي كلان و مؤلفه‌هاي هر كدام عبارتند از: بهره‌گيري از فرصت‌ها و مزاياي جهاني شدن(ارتباطات بين‌المللي، كثرت‌گرايي جهاني، الگوهاي ارزيابي، شبكه‌هاي سياستي)، مديريت تهديدات و چالش‌هاي جهاني‌شدن(بيگانگي معلمان، تقويت سوداگري، كاهش مرجعيت، فردگرايي افراطي)، نوسازي نظام تربيت معلم بر پايه‌ پيشرفت‌هاي بين‌المللي(نظام مديريت، ساختارهاي سازماني، رويكردهاي مشاركت‌جويانه، پارادايم‌هاي نوين) و بهسازي حرفه‌اي دانشجومعلمان در تراز جهاني(شايستگي‌هاي حرفه‌اي، برنامه‌هاي درسي، الگوهاي كارورزي، فناوري‌هاي نوين).