مسئوليت دولت در حمايت از بدهكاران مهريه

مطالبه مهريه از سوي زن و عجز يا اعسار شوهر از تسليم آن، در شمار دعاوي پرتكرار محاكم خانواده قرار دارد. در اين قبيل دعاوي، زن به منظور استيفاي مهر، از ايفاي وظايف زناشويي خودداري مي‌كند و اثبات اعسار شوهر نيز حق وي را ساقط نمي‌سازد. اين قبيل دعاوي، بنيان خانواده را سست مي‌گرداند و راه حل آن نيز در مسئوليت‌پذيري دولت (حكومت) است. حمايت مالي دولت از بدهكاران، يك تكليف شرعي در فقه اسلامي است. به صراحت قرآن كريم و روايات معتبر، دولت بايد از بدهكاران واجد شرايط، دستگيري و از بيت‌المال به آنان كمك كند. اطلاق ادّله لزوم اداي دين بدهكار، شامل بدهكاران مهريه نيز مي‌شود و دليل معتبري براي استثناي مهريه از اين اصل كلي وجود ندارد. از سوي ديگر، اصل استحكام خانواده در نظام حقوقي اسلام و ايران اقتضا دارد كه بدهكاران مهريه مورد حمايت قرار گيرند. با وجود اهميت اين موضوع، در نظام حقوقي ايران، سازوكار حمايتي مؤثّري براي حمايت از اشخاص ناتوان از پرداخت مهريه پيش‌بيني نشده است. بررسي‌هاي اين پژوهش نشان مي‌دهد كه در نظام حقوقي ايران، از مسئوليت شرعي دولت در حمايت از بدهكاران مهريه تغافل شده است.

No abstract