عنوان مقاله :
تأثير سبك زندگي بر روابط فضايي خانههاي اعياننشين دورۀ قاجار در مازندران
پديد آورندگان :
مهري، سودابه دانشگاه آزاد اسلامي واحد قزوين - دانشكدۀ معماري و شهرسازي - گروه معماري، قزوين، ايران , سهيلي، جمال الدين دانشگاه آزاد اسلامي واحد قزوين - دانشكدۀ معماري و شهرسازي - گروه معماري، قزوين، ايران , ذبيحي، حسين دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - دانشكدۀ معماري و شهرسازي، تهران، ايران
كليدواژه :
سبك زندگي , روابط فضايي , خانههاي اعياننشين , قاجار , مازندران
چكيده فارسي :
بيان مسئله: از نظر محققين، سبك زندگي تأثير زيادي بر معرفي الگوهاي رفتاري، گرايشهاي ذهني و شيوۀ زندگي افراد يك جامعه دارد. بهعبارتي، مفهوم سبك زندگي بهطور ويژه معرف كيفيت زندگي افراد يك جامعه است و بر معماري نيز تأثير ميگذارد. در رابطه با معماري خانههاي مسكوني ايران در دوران قاجار و ارتباط آن با سبك زندگي مطالعات چنداني انجام نشده است. اين موضوع، بهويژه، با توجه به تغييرات اقليمي و همچنين تنوع خانهها در دوران قاجار اهميت بيشتري مييابد. در همين راستا، اين پژوهش در پي خوانش فضا در رابطه با شيوۀ زندگي و تأثير آن بر فضاي معماري خانههاي اعياني دوران قاجار در استان مازندران است؛ و براي اين منظور، لازم است گفتمان فضا در رابطه با شيوۀ زندگي و تغييرات آن در دورۀ قاجار با نگاهي ژرف مورد بررسي قرارگيرد و بازتاب آن در معماري اين خانهها بررسي شود. علت انتخاب خانههاي اعياننشين اين است كه در دوران قاجار خانههاي مردم عادي اغلب متأثر از اقليم بوده و تأثير سبك زندگي ساكنين در اين خانهها كمتر از خانههاي اعياننشين مشهود است.
هدف پژوهش: هدف از تدوين اين پژوهش بررسي اثربخشي سبك زندگي مردم طبقۀ اعيان مازندران در دورۀ قاجار بر عرصهها و روابط فضايي خانههاي محل سكونتشان است.
روش پژوهش: در اين پژوهش از روشهاي توصيفي، تحليلي و در نهايت استدلال منطقي استفاده شده است. منابع اطلاعاتي پژوهش بر مطالعات كتابخانهاي و ميداني متكي و به دو صورت اسنادي و شفاهي قابل دسترسي است. براي انتخاب نمونهها، تمامي خانههاي مربوط به دوران قاجار در مازندران كه داراي اسناد مطالعاتي بودند و امكان مطالعات ميداني دربارۀ آنها فراهم بود مورد بررسي قرار گرفتند.
نتيجهگيري: مطابق نظر صاحبنظران، سبك زندگي به مؤلفههاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي دستهبندي شده است. در پژوهش حاضر تأثير هر كدام از اين مؤلفهها در ساختار روابط فضايي نمونهها مورد مطالعه قرار گرفت. در ادامه، پس از بررسي چيدمان فضايي خانههاي منتخب، با ترسيم نمودارهاي توجيهي توسط نرمافزار نحو فضا، اطلاعات بهدستآمده تحليل شد. سپس خانههاي هر دورۀ قاجار با يكديگر مقايسه شدند و اين نتيجه حاصل شد كه حتي خانههايي كه در يك دورۀ مشترك از دوران قاجار ساخته شدهاند از نظر نوع و تعداد فضاها، عمق قرارگيري فضاها و همچنين چگونگي نحوۀ ارتباطشان با يكديگر داراي تفاوتهايي هستند. اين تفاوتها از عواملي همچون روابط اجتماعي خانواده، شغل و معيشت ساكنين ناشي ميشود و ميتوان آنها را با الگوهاي متفاوتي دستهبندي كرد.
چكيده لاتين :
Problem statement: According to researchers, lifestyle has a great impact on the introduction of behavioral patterns and mental tendencies and lifestyles of people in a society. In other words, the concept of lifestyle specifically represents the quality of life of individuals in a society. There have not been many studies on the architecture of Iranian residential houses in the Qajar era and its relationship with lifestyle. It also seems to be important due to climate changes and the diversities in residential architecture during the long Qajar period. This article tries to study the space discourse in relation to the lifestyle in Qajar era aristocratic houses of Mazandaran. Therefore, the main approach of this research is to understand the space in relation to lifestyle and its impact on the architectural space of houses. Because the houses of ordinary people are affected by the climate, the houses of the aristocracy have been studied.
Research objective: This study aimed at investigating the effectiveness of the lifestyle of the aristocratic Qajar era people on the areas and spatial relations of their houses.
Research method: Research sources are based on library and field studies, which are available in two categories: documentary and oral. To select the samples, all Qajar houses in Mazandaran that had documents and the possibility of field studies were examined.
Conclusion: Lifestyle is categorized into social, economic, and cultural components and the impact of each of these components on the spatial relations structure of the samples was studied. After examining the placement of the spaces in the studied houses, by drawing a Justification graph by the space syntax software, they have been analyzed. The houses of each Qajar era were compared with each other and it was concluded that even the houses located in a similar period of the Qajar era were different in terms of type and number of spaces, depth of spaces and there are also differences in how spaces relate to each other and this difference was due to the social relations of the family, job and livelihood, etc. of the residents, which can be categorized based on these differences in different patterns.