عنوان مقاله :
تحليل قابليت عقود انتفاعي در نظام تامين مالي خرد اسلامي با استفاده از روش تاپسيس فازي
پديد آورندگان :
قليچ، وهاب پژوهشكده پولي و بانكي بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران، تهران، ايران , خوانساري، رسول پژوهشكده پولي و بانكي بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران، تهران، ايران
كليدواژه :
تامين مالي خرد , اقتصاد اسلامي , مالي اسلامي , عقود انتفاعي , طبقهبندي JEL: G21 O16 C12 , تاپسيس فازي
چكيده فارسي :
در دو دهه اخير صنعت تامين مالي خرد با هدف توانمندسازي طبقه فقراي جامعه، هم از لحاظ تعداد مشتريان، هم از لحاظ تعداد و انواع ارائهدهندگان خدمات و هم از لحاظ روشها و فرآيندها، به صورت فزايندهاي رشد داشته است. امروزه تأمين مالي خرد متعارف عمدتا بر اساس قرارداد قرض با بهره انجام ميشود. با توجه به حرمت ربا در اقتصاد اسلامي، لازم است در ارائه تأمين مالي خرد اسلامي از عقود مختلفي كه در نظام مالي اسلام وجود دارد، استفاده شود. از مهمترين و پركاربردترين عقود براي اين منظور عقود انتفاعي اعم از عقود مبادلهاي و عقود مشاركتي است. سوال مهمي كه در اينجا مطرح ميشود آن است كه كدام يك از انواع عقود انتفاعي، جهت توسعه فعاليتهاي تامين مالي خرد اسلامي مناسبتر از بقيه عقود هستند؟ پاسخ به اين پرسش، نخست نيازمند شناسايي شاخصهاي عقود مناسب براي استفاده در نظام تامين مالي خرد اسلامي است. تحقيق حاضر درصدد است ضمن شناسايي شاخصهاي مذكور، با استفاده از روش تاپسيس فازي به عنوان يكي از روشهاي موجود در رويكرد تصميمگيري چندشاخصه، به اولويتبندي عقود انتفاعي از حيث كارآمدي استفاده در نظام تامين مالي خرد اسلامي بپردازد. نتايج تحقيق نشان ميدهد حداقل نه شاخص براي اين موضوع وجود دارد. همچنين نتيجه اولويتبندي حكايت از آن دارد كه به ترتيب عقود مرابحه، جعاله و اجاره مناسبترين عقود انتفاعي جهت استفاده در نظام تامين مالي خرد اسلامي ميباشد.
چكيده لاتين :
In the last two decades, the microfinance industry has grown exponentially both in terms of
the number and types of customers and service providers and in terms of methods and
processes, with the goal of empowering the poorest people. Today, conventional
microfinance is mainly based on a loan agreement with interest. Considering the
prohibition of Riba in Islamic economics, it is necessary to use the Islamic contracts for
microfinancing. Profit-making contracts, including Mubadala (exchange) and Musharakah
(participation) because of their specific characteristics, can be used in this regard. However,
the question to be asked here is which of the various types of these contracts are more
appropriate for the development of Islamic microfinance activities? To answer this question
first needs identifying the criteria for desirable pattern in microcredit system. In this paper,
first we study the most important criteria and then we use them to ranking profit-making
contracts according to applicability in Islamic microfinance system using fuzzy TOPSIS as
one of the MCDM techniques. According to results there are 9 important criteria for
desirable pattern in microcredit system. Also the results show that, Murabaha, Jua'ala and
Ijara are the most sutibale contracts for microcredit, respectively.
عنوان نشريه :
بررسي مسائل اقتصاد ايران