عنوان مقاله :
ارزيابي كيفيت ترجمۀ حكمتهاي نهج البلاغه با تكيه بر مدل كارمن گارسس (مطالعۀ موردي ترجمۀ شهيدي و دشتي)
پديد آورندگان :
متقيزاده ، عيسي دانشگاه تربيت مدرس - گروه زبان و ادبيات عربي , حاجيخاني ، علي دانشگاه تربيت مدرس - گروه علوم قرآن و حديث , مديري ، سميه دانشگاه تربيت مدرس
كليدواژه :
ارزيابي كيفيت , ترجمه , كارمن گارسس , حكمتهاي نهج البلاغه
چكيده فارسي :
شيوه ترجمۀ متون به زبان ديگر و حفظ ميزان تأثيرگذاري آن، همواره يكي از دغدغه هاي اصلي مترجمان و منتقدان بوده است؛ چراكه هيچ متني بدون ايجاد تغييرات در آن، قابل ترجمه به زبان مقصد نيست. اين مهم در ترجمۀ متون ديني، اهميت بيش تري مي يابد و شاهد ترجمه هاي متعدد از آن ها هستيم. بدون شك، هر ترجمه اي از ويژگي هاي مثبت و منفي، دارد و كيفيت ترجمه، وابسته به ميزان اين ويژگي هاست. در زمينۀ تشخيص سطح كيفي متون ترجمه شده، نظريات متعددي وجود دارد و غالبا سعي در رسيدن به ترجمه اي كامل و مطلوب داشته اند. اين تلاش ها و ارزيابي ها سبب پيشرفت در ترجمه مي شود. در اين پژوهش، الگوي كارمن گارسس كه در چهار سطح معنايي- لغوي، نحوي -واژه ساختي، گفتماني- كاركردي و سبكي -عملي طراحي شده است، به دليل قابليت تطبيق آن بر متون ادبي، انتخاب شده و به روش توصيفي - تحليلي و آماري، دو ترجمۀ دشتي و شهيدي از حكمت هاي نهج البلاغه، مورد مقايسه قرار گرفته تا مشخص شود طبق مؤلفههاي اين نظريه، كداميك از ترجمه ها مقصدگراتر بوده و از كفايت و مقبوليت بيش تري برخوردار است. نتايج تطبيق نظريۀ گارسس بر اين دو ترجمه حاكي از آن است كه ترجمۀ شهيدي، مقصدگراتر از ترجمۀ دشتي است و در سطوح اول، سوم و چهارم، ويژگي هاي مثبت بيش تر و ويژگيهاي منفي كمتري دارد؛ اما در سطح دوم، ويژگي هاي هر دو ترجمه، يكسان هستند؛ لذا ترجمۀ شهيدي از كفايت و مقبوليت بيشتري برخوردار است. به علاوه، هر دو ترجمه، در سطح چهارم، نيازمند بازنگري است.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي ادبيات تطبيقي
عنوان نشريه :
پژوهش هاي ادبيات تطبيقي