عنوان مقاله :
تحليل سطح فكري مثنوي با بررسي چند نكتۀ اجتماعي در آن
پديد آورندگان :
آقاملاپور ، ايمان دانشگاه تهران - گروه زبان و ادبيات فارسي , مؤذني ، عليمحمد دانشگاه تهران - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
مثنوي معنوي , مولانا , انتقاد , اجتماع , اخلاق
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: غناي ادبيات فارسي زمينۀ مطالعۀ نظام، قوانين و ارزشهاي فرهنگي و اجتماعي دوران گذشته را فراهم ميسازد و آثار ادبي بازتابدهندۀ ويژگيهاي اجتماعي و فرهنگي و مبين ارزشها و پايگاههاي اجتماعي زمانۀ خويش هستند. يكي از جديترين عرصههايي كه مسائل اجتماعي و فرهنگي را در خود منعكس كرده، ادبيات عرفاني است. در واقع عرفا همواره ديدگاههاي خود را نسبت به مسائل جامعۀ پيرامون، با چاشني عرفان و تصوف درآميختهاند و در راستاي اصلاح رابطۀ مخلوق با خالق و عابد با معبود، كوشيدهاند روابط اجتماعي و اخلاقي را نيز بهبود بخشند و با آشنا ساختن انسان به اصل الهي خويش، از ناهنجاريهاي اجتماع بكاهند. در اين پژوهش با شيوۀ توصيفي – تحليلي، مثنوي معنوي، بعنوان مهمترين اثر در حوزۀ ادبيات عرفاني فارسي، از منظر پرداخت به مسائل اجتماعي مورد بررسي قرار گرفته است. روش مطالعه: اين پژوهش با روش توصيفي – تحليلي كوشيده است سبك فكري مولانا را در رابطه با مؤلفهها و مسائل اجتماعي در مثنوي معنوي بازشناسي نمايد. گردآوري دادهها در اين پژوهش از طريق فعاليت كتابخانهاي صورت گرفته و بخشي از محتواي مقاله محصول تأملات شخصي نويسنده است. يافتهها: مولانا اكثر انتقادات اجتماعي خود را در قالب تمثيل و داستانهاي هزل يا طنزآميز ارائه كرده است. او احتمالاً با توجه به گستردگي طيف مخاطبان خود، و همچنين خارج كردن تعليمات خود از حالت خشك و مدرسي، اين رويكرد را از خود نشان داده است. البته اجتناب از انتقاد صريح بدليل شرايط سياسي را نيز ميتوان به اين دلايل افزود. نتيجهگيري: مولانا معمولاً در لايههاي پنهان تمثيل ديدگاه خود را نسبت به جامعۀ نابسامان اعلام نموده و موضع خود را در قبال مسائل گوناگوني همچون ظلم، بيعدالتي، بدديني، تعصب، فقر، ثروتاندوزي، جاهطلبي، دزدي، رشوهگيري، انحرافات جنسي، بيكاري و تنپروري، و انحرافات صوفيه و فقها اعلام كرده است.
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي