ديدگاه انتقادي نويسندگان ايراني و بين المللي در مقالات چاپ شده در حوزه زبانشناسي كاربردي

با توجه به تأثير مستقيم تفكر انتقادي در فرايند تصميم‌گيري و نظر به اينكه در فرايند تاليف، نويسنده بيش از هر مقوله ديگري با مقوله انتخاب سروكار دارد، در اين مقاله به بررسـي ديدگاه انتقادي نويسندگان ايراني و بين‌المللي در مقالات چاپ‌شده در حوزه زبان‌شناسي كاربردي پرداخته مي‌شود. محققان بسيار زيادي در حوزه زبان‌شناسي كاربردي، راجع به مفهوم ديدگاه نقادانه نويسنده بحث كرده‌اند. اين پژوهش تلاشي است براي بررسي مفهوم ديدگاه انتقادي از ديدگاه تئوري ارزشيابي. در اين تحقيق، تحليل موضوعي ديدگاه نقادانه نويسنده با استفاده از تحليل ساختاري حركتي سويلز(1990) به همراه مدل ارزشيابي مارتين و وايت (2005) بررسي شده است. مجموعه‌اي متشكل از 30 مقاله پژوهشي (15 مقاله ايراني و 15 مقاله پژوهشي بين‌المللي) كه به زبان انگليسي در زمينه زبان‌شناسي كاربردي نوشته شده‌اند، بررسي و تحليل شده‌اند. براي اين منظور، بخش‌هايي از متن مقالات براي بخش كيفي تحليل داده‌ها انتخاب شده تا الگوي معني‌داري پيدا كنيم. يافته‌ها نشان دادند كه تمايل نويسنده‌هاي ايراني و بين‌المللي براي استفاده از برخي منابع زبان‌شناسي تاحدودي يكسان است به اين معني كه آنها از الگوي يكسان ديدگاه انتقادي پيروي كرده‌اند. اين مقاله به شكل منحصربه‌فردي يك فرمي از تحقيق در مورد ديدگاه نقادانه نويسنده در بخش‌هاي مختلف مقاله‌ها بر اساس تحليل ساختاري حركتي سويلز و مدل ارزشيابي مارتين و وايت معرفي مي‌كند.