شماره ركورد :
1227449
عنوان مقاله :
اثربخشي مقابله‌‌درمانگري بر خود مهارگري و HbA1c بيماران زن ديابتي نوع 2
عنوان به زبان ديگر :
The Effectiveness of Coping Therapy on Self-Control and HbA1c among Female Patients with Type II Diabetes
پديد آورندگان :
شجري، فرزانه دانشگاه آزاد اسلامي واحد ساوه - گروه روانشناسي، ساوه، ايران , آقا يوسفي، عليرضا دانشگاه پيام نور تهران - گروه روانشناسي، ايران , آگاه هريس، مژگان دانشگاه پيام نور تهران - گروه روانشناسي، ايران
تعداد صفحه :
14
از صفحه :
71
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
84
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
مقابله‌درمانگري , خودمهارگري , HbA1c
چكيده فارسي :
مقدمه: ديابت يكي از بيماري‌هاي شايع در جهان مي­باشد كه نه‌تنها هزينه­هاي زيادي را براي جوامع مختلف به همراه دارد، تأثيرات رواني بسزايي نيز بر جاي مي ­گذارد. هدف اين پژوهش، تعيين تأثير مداخله مقابله ­درمانگري بر خود مهارگري و HbA1c بيماران زن ديابتي نوع 2 بود. روش: اين مطالعه يك طرح نيمه­آزمايشي و با طرح پيش ­آزمون – پس ­آزمون و پيگيري با گروه كنترل اجرا شد. جامعه آماري مطالعه حاضر، شامل كليه بيماران زن ديابتي مراجعه‌كننده به آزمايشگاه طبي رسالت تهران بودند. نمونه پژوهش شامل 23 فرد مبتلا به ديابت بود كه از ميان مراجعه‌كنندگان به‌طور تصادفي در دو گروه آزمايش و كنترل جاي گرفتند. براي جمع ­آوري داده­ها قبل و بعد از اجراي پروتكل از مقياس خودمهارگري تانجي و آزمايش قند خون سه‌ماهه HbA1c استفاده گرديد. مداخله مبتني بر مقابله ­درمانگري طي 8 جلسه در گروه آزمايش اجرا گرديد و گروه كنترل هيچ درماني را دريافت ننمود. يافته‌ها: نتايج تحليل واريانس مكرر نشان داد كه مداخله مقابله‌درمانگري بر كاهش ميزان HbA1c مؤثر بوده است (P <0.05)، اما اثري بر ميزان خودمهارگري نداشته است. نتيجه‌گيري: با توجه به يافته­هاي پژوهش، مي‌توان گفت مقابله­ درمانگري مي­تواند روش مؤثري در كاهش نشانگر زيستي (HbA1c) بيماران زن ديابتي باشد؛ بنابراين پيشنهاد مي­گردد كه اين مداخله در بيماران ديابتي به كار گرفته شود.
چكيده لاتين :
Objective: Diabetes is one of the most common diseases in the world that not only costs a lot for different societies, it also has significant psychological effects. The aim of this study was to determine the effects of coping therapy on self-control and HbA1c among female patients with type II diabetic. Method: This study was a semi-experimental study with a pre-test, post-test, and follow-up design with a control group. The statistical population of this study included all diabetic female patients who have been referred to Resalat Medical Laboratory in Tehran. Subjects were screened using inclusion and exclusion criteria. The sample of this research was 23 persons, who had diabetes and were randomly divided into experimental and control groups. Data were collected using Tangney's Self-Control Scale (SCS) and Three-Month Blood Glucose Test HbA1c before and after protocol implementation. Coping Therapy was conducted during 8 sessions in the experimental group while the control group did not receive any treatment. Findings: The results of repeated measures analysis of variance showed that the intervention of the Coping Therapy was effective in decreasing HbA1c level (P <0.05), but it did not affect self-control. Conclusion: According to the research findings, Coping Therapy is an effective method to reduce HbA1c levels in diabetic female patients biomarkers (HbA1c) in female diabetic patients. Therefore, it is suggesting to be used this intervention in diabetic patients.
سال انتشار :
1400
عنوان نشريه :
روان شناسي سلامت
فايل PDF :
8434652
لينک به اين مدرک :
بازگشت