شماره ركورد :
1229037
عنوان مقاله :
گفتمان استعمارزداي متفكرين اصولگرا: استعارگي در بلاغت حسن ازغدي
عنوان به زبان ديگر :
The decolonial rhetoric of the Iranian Principalists: Metaphoricity in Hassan Azghadi
پديد آورندگان :
مطهري، زينت السادات دانشگاه اصفهان - دانشكده علوم اداري و اقتصاد , هرسيج، حسين دانشگاه اصفهان - دانشكده علوم اداري و اقتصاد , علي حسيني، علي دانشگاه اصفهان - دانشكده علوم اداري و اقتصاد
تعداد صفحه :
26
از صفحه :
23
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
48
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
استعاره , لكان , تحليل بلاغي , حسن ازغدي , بلاغت , استعمارزدايي , گسست
چكيده فارسي :
مقاله حاضر با تلفيق مفهوم استعاره لكان و بلاغت استعمارزدا به‌عنوان چارچوب نظري، به تحليل بلاغي سخنراني‌هاي حسن ازغدي مي‌پردازد. پيش‌فرض مقاله آن است كه سياست گام دوم جمهوري اسلامي، رويكرد دوگانه به مدرنيته در يك سطح، و مدرنيزاسيون در سطح ديگر، دارد. سؤال پژوهش اين است كه «بلاغت حسن ازغدي چگونه در خدمت بازتوليد دال‌هاي استعمارزداي گفتمان جمهوري اسلامي قرار دارد؟». براساس نظريه استعمارزدايي، گسست از ميراث استعمار مستلزم گفتمان‌سازي است. لذا، براي فهم استعارگي در بيان ازغدي هم به‌عنوان يك رويكرد گفتماني و هم به‌عنوان يك صنعت بلاغي، از روش پنج‌مرحله‌اي «استعاره مفهومي» استين (1998) استفاده مي‌كنيم. سخنراني ازغدي با عنوان تمدن‌سازي اسلامي به‌دليل محتواي استعمارزدايانه شاخص آن به‌صورت قضاوتي براي بررسي انتخاب شده است. بر آن هستيم كه «بيداري اسلامي» استعاره اصلي ازغدي و انسجام‌دهنده ايده تمدن‌سازي اسلامي او است. ذيل اين استعاره، چهار مفهوم كانوني استخراج و تحليل مي‌شود: دعوت، استعلاء، ارگانيسم، و ديگري‌سازي كه سه مفهوم اول برسازنده مفاهيم كانوني گفتمان استعمارزداي جمهوري اسلامي و آخرين مفهوم براندازنده گفتمان‌هاي رقيب يعني سرمايه‌داري و بنيادگرايي هستند. در يافته‌هاي پژوهش، استعاره‌هاي عمده ذيل هريك از اين چهار مفهوم به روش استين بررسي مي‌شوند. در بخش نتيجه‌گيري و در پاسخ به پرسش اصلي، اشاره مي‌شود كه استعاره در بلاغت ازغدي ذهن مخاطب را براي گسست از معرفت‌شناسي ليبرال و بازگشت به نظام فكري اسلامي به‌عنوان سنگ‌بناي تمدن اسلامي و بديل تمدن غرب ترغيب مي‌نمايد.
چكيده لاتين :
This study uses Lacanian metaphor and decolonial rhetoric as the theoretical framework in its analysis of the Iranian principalist intellectual Hassan Azghadi. It proposes that Iran’s modern polity is defined by its dual stance towards modernity at one level and modernization at another. The analysis seeks to answer the question “How does Azghadi’s Rhetoric reproduce the nodal points of the IR’s decoloniality?”. To answer this question, we analyze the decoloniality in Azghadi’s rhetoric by highlighting the use of metaphor in it. According to the decoloniality theory, delinking from the heritage of colonialism necessitates discourse-building. To understand the metaphoricity of Azghadi both as a discourse and as a rhetorical trope at the semantic level, we rely on “conceptual metaphor”, a five-step method developed by Steen (1998). Azghadi’s speech on Islamic Civilization-making is purposively selected for its resonating decolonial content. We contend that “Islamic awakening” is a very broad metaphor that gives coherence to the idea of Islamic civilization-making. Under it, we come to four nodal points: VOCATION, TRANSCENDENCE, ORGANISM, and OTHERIZATION. While the first three construct the nodes of the IR’s decolonial discourse, the last dislocates the rivaling capitalist and fundamentalist discourses. Finally, the minor metaphors under each node are studied based on Steen’s model. In conclusion, we review how these metaphors inspire Azghadi’s audiences for delinking from the liberal epistemology and re-appropriating the Islamic thought system as the cornerstone of their civilization.
سال انتشار :
1399
عنوان نشريه :
نظريه هاي اجتماعي متفكران مسلمان
فايل PDF :
8441280
لينک به اين مدرک :
بازگشت