عنوان مقاله :
خشونت و نژادگرايي در رمانهاي يك بخشش، بهشت، و خدا به بچه كمك كند از منظر اسلاوي ژيژك
عنوان به زبان ديگر :
Violence and Racism in Toni Morrison’s A Mercy, Paradise, and God Help the Child in the View of Slavoj Žižek
پديد آورندگان :
پرموزه، علي اكبر دانشگاه خاتم تهران , شب رنگ، هدا دانشگاه خاتم تهران - گروه زبان انگليسي
كليدواژه :
تنش هاي بين نسلي , خشونت بين نژادي , خشونت كنش گرانه و كنش پذيرانه , خشونت سيستمي , خشونت نمادين , خشونت هستي شناسانه , بحران هويت نژادي
چكيده فارسي :
گفتار حاضر بررسي سويههاي خشونت از ديدگاه ژيژك در سه رمان توني موريسن، يعني يك بخشش، بهشت و خدا به بچه كمك كند است. در اين مقاله نشان داده ميشود كه چگونه خشونت كنشپذيرانه و انواع سيستمي و سمبليك آن باعث خشونت كنشگرانه و تنشهاي بيننسلي و بيننژادي در رفتار شخصيتها ميشود. همچنين چگونگي بوجود آمدن تنشهاي بيننژادي و بروز بحران هويت نژادي در نتيجۀ خشونت هستي شناسانه و خشونت سيستمي مورد بررسي قرار ميگيرد و درنهايت ادعاهاي مطرح شده دربارۀ عصر پسانژادي با استناد به ديرينۀ نژادگرايي پاسخ داده ميشود. در رمان يك بخشش كه حكايت نسل اول و دوم بردههاي سياهپوست و مهاجر آفريقايي است خشونت به شكل تقابل مطلق نژادها روي ميدهد. در اين رمان به كمك گفتمان كليسايي و ايدئولوژيِ حقارتِ نژادي تفكر بردگي در ميان بردهها نهادينه شده و مبين خشونت هستيشناسانه است. در رمان بهشت، كه روايتي پسااستعماري از خشونت است، دامنۀ خشونتها استمرار مييابد و به ميان نژاد سياهپوستان و سپس به شكل تنش بيننسلي بين دو نسل پير و جوانِ شهر تسري مييابد و منجر به خشونت كنشگرانه ميشود. رمان خدا به بچه كمك كند نيز روايتي مربوط به اوايل قرن بيستويكم است كه در آن مشخص ميشود خشونت بيننژادي در يك خانوادۀ رنگينپوست برآيند خشونت هستيشناسانه و فرمايه پنداشتن هستيِ سياهپوستان است. پيامدهاي رواني اين خشونتهايِ پنهان ادعاي پايان نژادگرايي در عصر پسانژادي را بياساس نشان ميدهد. در رمانهاي مذكور به نظر ميرسد موريسن هنجارهاي نژادي را نتيجۀ خشونت سيستمي و برساختهاي اجتماعي و ايدئولوژيكي استمعار ميداند كه پيوسته در حال تغييرشكل و نوزايي هستند.
چكيده لاتين :
The present study in an analysis of violence and racism in the three novels of Tony Morison in light of Slavoj Žižek (1949-) theory of violence. Subjective violence refers to visible crime and terror in the social and individual level. Objective violence is both visible and invisible, manifested in forms of systemic violence in racism, hate-speech, discrimination, and systemic violence as the catastrophic effects of economic and political systems. In A Mercy, slave trade, rape, and mercy represented ontological violence, subjective violence, and systemic violence, respectively. In Paradise, that is a reaction to racism and consequence of segregation laws, not only subjective violence is still committed, but also it is changed into invisible or objective forms such as interracial violence and intergenerational conflict. In God Help the Child, while all forms of violence are still performed, interracial conflict (between members of a colored family) reveals that new layers of violence and exploitation are reproduced which challenged the post-racial claims and endorses colorblind racism and emergence of racial identity crisis. Therefore, Morison considers racial norms as social and ideological constructions of colonialism that are regularly transformative and generative.
عنوان نشريه :
نقد زبان و ادبيات خارجي