عنوان مقاله :
قصهپردازي هدفمند در فرايند تغيير رفتار شخصيت داستاني در سندبادنامه
پديد آورندگان :
طاهري ، فاطمه دانشگاه شيراز , حسن لي ، كاووس دانشگاه شيراز - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
سندبادنامه , قصهدرماني , فرايند تغيير شخصيت داستاني.
چكيده فارسي :
بسياري از داستانهاي ادب عامه افزونبر كاركرد سرگرمي و لذتبخشي، چونان رسانهاي فراگير در جهان گذشته نقشي مهم در آموزش نيز داشتهاند. آموزش مبناي آگاهي و تغيير است و برخي از اين داستانها با هدف تغيير ساختار فكري و رفتار عملي شخصيتهاي داستاني پرداخته ميشدهاند. بهسخني ديگر، اينگونه از داستانها كاركردي درماني داشتهاند. سندبادنامه يكي از داستانهاي بازمانده از گذشتههاي دور است كه در آن از امكانات روايي براي تغيير شرايط موجود، بهره گرفته شده است. در اين مقاله بهگونهاي توصيفي و با روشِ تحليل محتوا اين متن بازخواني شده است تا به اين پرسش بنيادي پاسخ داده شود كه داستانهاي درونهاي سندبادنامه چگونه در فرايند معناسازي شخصيت داستان را متحول ميكنند؟ و چرا بعضي از روايتها در اين امر، ناموفقاند؟ مجموع شگردهاي روايي در اين اثر فرايند پيشرونده تغيير كنش شخصيت را نشان ميدهند و ذهن پادشاه را تا مرحله خودآگاهي و خودكنترلي هدايت ميكنند و او را از تصميم شتابزده خود بازميدارند. گروه ساختارمندِ روايتهاي درونهاي كه از سوي هفت وزير بيان ميشود، بهدليل تعليقهاي معناساز، امكان فرايند تغيير ذهن و كنش روايتشنو را فراهم ميآورند. قصههاي وزيران همچون حلقههاي پيوستۀ زنجير، يكديگر را حمايت ميكنند و از وحدت مضمون و ساختار برخوردارند. ميتوان دليل آن را در هدفي بلندمدت و برنامهاي مدون دانست كه وزيران درپي آنند؛ درصورتي كه قصههاي كنيزك بهدليل گسيختگي ساختاري و مفهومي و نداشتن انسجام فكري نميتوانند او را نجات دهند. اين گسيختگيهاي موضوعي را ميتوان به پريشاني و اضطراب روحي او نيز نسبت داد. يكي از عناصر تكرارشونده در بخشي از قصههاي عامه نيرنگ و خيانت زنان است كه در سندبادنامه نيز بهدليل ماهيت موضوع، اين بنمايه تكراري برجسته شده است.
عنوان نشريه :
فرهنگ و ادبيات عامه
عنوان نشريه :
فرهنگ و ادبيات عامه