عنوان مقاله :
بررسي و تحليل منهاي فردي و اجتماعي در شعر فروغ فرخزاد
پديد آورندگان :
دري ، زهرا دانشگاه آزاداسلامي واحد كرج - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
فروغ فرخزاد , منِ اجتماعي , منِ فردي , تقابل , كمال گرايي , ياس اجتماعي
چكيده فارسي :
انسان در هر جايگاه معرفتي كه قرار گيرد هم خويشتن خويش را متمايز از ديگر عناصر هستي مي داند و هم پيوسته در كنشي متقابل با پديده هاي زيستي و جامعه شناختي به سر مي برد. يكي از مباحث مهم در دانش جامعه شناسي بررسي ظرفيت وجودي انسان ها و شيوه برخورد آنان با مباحث پيرامون و شرايط اجتماعيِ خانواده، سرزمين و جهان است كه از اين دو پديده اغلب تحت عنوان «من»ِ اجتماعي و «من»ِ فردي ياد مي شود. بررسي اشعار فروغ فرخزاد كه قسمت عمده اي از آن برخاسته از ضمير ناخودآگاه انساني و در پيوند با رمانتيسم و در نهايت سمبوليسم سياسي اجتماعي است، مي تواند نمودهاي گوناگون «منِ» فردي و اجتماعيِ فروغ را به عنوان زني ايراني در دوره اي از تاريخ اجتماعي ايران، كه دوره گذار محسوب مي شود تبيين كند. بررسي حاضر بيانگر آن است كه علاوه بر وجود منِ تغزلي در همه دوره هاي شعري و زندگي فروغ البته با سير نزولي، وجود تقابل و ناسازواري منِ فردي و اجتماعي و در نهايت غلبه من اجتماعي ِكمال گرا و تحوّل طلب و بيان نارضايتي ازآنچه كه در جامعه انساني مي گذرد از نمودهاي برجسته شعر فروغ خصوصا در نيمه دوم زندگي شعري فروغ محسوب مي شود. فردگرايي و سپس اجتماعي شدن و «از نو اجتماعي شدني» از سويي گوياي تحول اجتماعي و تاثيري است كه بر ايفاي نقش اجتماعي فروغ گذارده است و از سويي ديگر شعر او را تصويرگر جامعه سرد و رو به اضمحلال قرار داده است.
عنوان نشريه :
تفسير و تحليل متون زبان و ادبيات فارسي (دهخدا)
عنوان نشريه :
تفسير و تحليل متون زبان و ادبيات فارسي (دهخدا)