عنوان مقاله :
واژگان فرهنگي- جغرافيايي: نسبيت زباني يا گفتمان واژه؟
پديد آورندگان :
امين ، ندا دانشگاه علامه طباطبائي , صحرايي ، رضامراد دانشگاه علامه طباطبائي , رهبر ، بهزاد دانشگاه علامه طباطبائي
كليدواژه :
فرهنگ , گفتمان , گويش , نسبيت زباني , واژگان فرهنگي-جغرافيايي
چكيده فارسي :
هدف اين پژوهش بررسي تفاوت واژگان فرهنگيجغرافيايي در گويشهاي مناطق جغرافيايي مختلف ايران است. پرسش اين است كه آيا آنچه در گستره اين واژگان وجود دارد تائيد ديدگاه فرضيه نسبيت زباني ورف (1956) است و بايد از منظري شناختي به رابطه ميان زبان و تفكر در اين گويشها توجه كرد يا اين تفاوت و به طور كلي موضوع «واژگان فرهنگيجغرافيايي» را بايد از نگاهي گفتماني و از سوي مقابل يعني تأثير فرهنگ و جامعه بر زبان واكاويد و تحليل كرد. اين تحقيق به روش توصيفيتحليلي در چند مرحله و طي دو پرسشنامه (به ترتيب با 110 و 148 مشارك) صورت گرفت. پاسخها و دادهها با در نظر گرفتن تمام مؤلفه هاي دخيل امتيازدهي و به صورت كيفي و كمي تحليل شدند. نتايج نشان ميدهد واژگان جغرافياييفرهنگي بيش از آنكه به شناخت و نوع تفكر مردم جغرافياهاي مختلف گره خورده باشد، به شرايط اقتصادياجتماعي فرهنگ ها پيوند دارد. اين واژگان انعكاس تمايزات شناختي نيستند بلكه آينه اي از جغرافيا، اقليم، زيستبوم، مشاغل و رسوم جغرافيايي فرهنگي گويشوران خود هستند و به عنوان جزئي از يك پيكره گفتماني بزرگ، جزئيات و ناگفته هاي بسياري را از اقليم محل توليد با خود حمل و منعكس مي كنند. بنابراين، اين تفاوت هاي واژگاني، به تفاوت فرهنگ و زيستبوم گويشوران بازميگردند و در حيطه نسبيت زباني و شناخت نيستند. دستاورد اين پژوهش، تأكيد به مرز باريك ميان اين دو نوع تفاوت واژگاني است كه معمولاً در پژوهشهاي شناختيگفتماني ناديده گرفته شده است.
عنوان نشريه :
زبان شناسي گويش هاي ايراني
عنوان نشريه :
زبان شناسي گويش هاي ايراني