شهرزاد، هزارويك شب و زن بودن: با تاكيد بر مولفه هاي اجتماعي فرهنگي زنانگي

هدف پژوهش حاضر بررسي مولفه هاي اجتماعي فرهنگي زنانگي در داستان هاي هزارويك شب شهرزاد مي باشد. جامعه پژوهش داستان هاي هزار و يك شب بود. نمونه مورد بررسي داستان هايي بود كه خوانش جنسيتي داشتند. طرح پژوهش كيفي، كه با روش تحليل تماتيك صورت پذيرفت. مفاهيم زنانگي بر مبناي محتواي زنانه ويا قهرمان داستان در داستان هاي عاشقانه، داستان هاي خيالي، داستان هاي سفري، داستان هاي جن و پري و داستان هاي آموزشي، حكمت و پرهيزكاري مورد بررسي قرار گرفت و با استفاده از تحليل محتوا بدست آمد. يا فته ها نشان داد كه زن، محوري ترين موضوع داستان هاي هزار ويك شب است و در تمامي داستان ها نقش دارد . و مهم تر اين‌كه هزارويك شب اثري است كه خلق آن به يك زن (شهرزاد) منسوب شده است. شهرزاد با قصه گويي توانست روايت جديدي از زنانگي را بيان كند كه نه تنها خود را از مرگ برهاند بلكه سرزمينش را با زنانگي آشتي دهد. در واقع زنانگي را از حاشيه به متن آورد تا صدايش شنيده شود.