نظريه وضع طبيعي و تاثير آن بر جنبش فمينيستي

فاقد عنوان و چكيده لاتين

برخي فلاسفه حقوق طبيعي بر اين باوراند كه نمي توان با معيار قرار دادن جوامع مدني و قوانين و مقررات رايج در اين جوامع حقوق طبيعي را استنباط كرد زيرا در اين جوامع تشخيص آنچه طبيعي است از آنچه طبيعي نيست كار آساني نبوده و گاهي نيز گمراه كننده است. از اين رو، اين انديشمندان در صدد بر آمده اند با تحليل عقلي، وضعي را تحت عنوان وضع طبيعي ترسيم كنند كه مشخصا مقطع قبل از وضع قوانين را مد نظر قرار مي دهد و مي كوشند با تحليل اين برهه، حقوق طبيعي را استنباط كنند. در اين مقاله جايگاه زن در وضع طبيعي از منظر فيلسوفاني همچون توماس آكويناس، توماس هابز، جان لاك و ژان ژاك روسو مورد بررسي قرار مي گيرد. توصيف وضع طبيعي به عنوان وضعي كه در آن برابري حكم فرما است زمينه را براي ايجاد تغيير در انديشه فرودستي زنان نسبت به مردان فراهم كرد و به سنگ زيرين شكل گيري جنبش هاي فمينيستي تبديل شد.