فرضيه‌ي همه پيمانه‌اي ذهن، الگوي راهنماگر و سوداري‌ شناختي: رقيب يا مكمل؟

Massive Modularity Hypothesis, Heuristic and Cognitive Bias: Competitor or Complementary

در علوم شناختي، دو نظريه‌ي متمايز درباره­ي ساختار ذهن انسان مطرح شده­ است كه هر دو تكاملي­اند اما تفاوت­هايي نيز دارند. يكي از آن‌ها، نظريه‌ي روان‌شناسي تكاملي و ادعاي مرتبطش با فرضيه­ي همه پيمانه‌ايست كه ذهن را مجموعه‌اي از پيمانه‌ها درنظر مي­گيرد. ديگري، الگوي راهنماگر ساده و ادعاي مرتبطش بر وجود يك جعبه‌ابزار سازگارپذير در روش­هاي شناختي است كه هدايت ذهن را به وجود دسته‌اي از الگوهاي راهنماگر نسبت مي­دهد. هر دو نظريه­ خواهان توضيح تنوع فرهنگي با به كارگيري اين پيمانه‌ها/الگوهاي راهنماگر هستند. با اين‌كه طرفداران هريك به‌طور معمول بوجود نظريه‌ي ديگر اشاره نمي‌كنند، هر دو نظريه، هم فرضيه­ي همه پيمانه­اي و هم ايده­ي وجود الگوي راهنماگر ذهن، در تلاشند توضيحاتي ارائه دهند كه نه فقط از ديدگاه تكاملي، بلكه در روان‌شناسي تطبيقي (كه به مقايسه­ي رفتار گونه­هاي غيرانساني مي­پردازد) نيز، قابل‌قبول باشند. هم‌چنين هردو مي‌خواهند توضيح دهند كه فرآيندهاي شناختي در ذهن ما به چه شكل پردازش مي­شوند. با اين حال، در بدو امر دلايلي وجود دارند كه فكر كنيم اين نظريه‌ها توضيحاتي از شناخت انسان ارائه مي‌دهند كه با ديگري ناسازگار است يا يكديگر را تضعيف مي‌كنند. آن‌چه در اين مقاله به چالش كشيده مي­شود اين است كه چگونه انساني كه در طي فرآيند تكامل همواره تحت تأثير انواع الگوهاي راهنماگر، سوداري‌هاي شناختي و ناعقلانيت در استدلال، قضاوت و تصميم‌گيري بوده است، مي‌تواند در ذهن خود داراي يك ساختار شناختي همه پيمانه‌اي و سازماندهي شده باشد كه عملكردي منطقي دارد.

In the cognitive sciences, two distinct theories have been proposed about the structure of the human mind, both of which are evolutionary but also different. One of them is the theory of evolutionary psychology and its related claim to the massive modularity hypothesis, which considers the mind as a set of modules. Another is the simple heuristic and its related claim to the existence of an adaptive toolbox in cognitive methods that assigns mind guidance to the existence of a set of heuristics. Both theories seek to explain cultural diversity by applying these modules/ heuristics. Although proponents of each do not routinely mention the existence of another theory, both theories, both the massive modularity hypothesis and the existing idea of heuristics in the mind, seek to provide explanations not only from an evolutionary perspective but also in comparative psychology (Which compares the behavior of non-human species) are also acceptable. They also want to explain how cognitive processes are processed in our minds. However, at first, there are reasons to think that these theories offer explanations of human cognition that are incompatible with each other or undermine each other. What is challenged in this article is how a human being, who has always been influenced by a variety of heuristics, cognitive biases, and irrationality in reasoning, judgment, and decision-making during the process of evolution, can have a massive modular cognitive structure in its mind. an‎d be organized to have a logical function.