ارائه الگوي توانمندسازي معلمان استان آذربايجان غربي بر مبناي الگوي ايراني اسلامي سند تحول بنيادين آموزش و پرورش

The pattern of structural equations in relation to the tendency to divorce with communication skills and the health of the main family with the mediating role of marital intimacy and marital conflicts

هدف: مقاله حاضر با هدف ارائه الگوي توانمندسازي معلمان استان آذربايجان غربي بر مبناي الگوي ايراني اسلامي سند تحول بنيادين آموزش و پرورش انجام شد. مواد و روش ها: روش تحقيق به لحاظ هدف توسعه اي و از نظرنوع داده ها جزء تحقيقات آميخته اكتشافي متوالي بود كه هم كيفي و هم كمي بود كه به روش داده بنياد انجام شد و از حيث روش، توصيفي از نوع پيمايشي بود. جامعه آماري در بخش كيفي شامل تعدادي از خبرگان و در بخش كمي شامل كليه مديران زن و مرد مدارس استان آذربايجان غربي كه در سال تحصيلي1399مشغول به خدمت بودند، كه تعداد آنها37000 نفربود.در بخش كيفي 12 نفر به روش هدفمند گلوله برفي و در بخش كمي تعداد 380 نفر طبق جدول كرجسي و مورگان به روش خوشه اي و تصادفي انتخاب شدند. ابزار تحقيق پرسشنامه محقق ساخته بود. روايي ظاهري پرسشنامه­ ها توسط خبرگان تأييد و روايي محتوايي با كمك فرم­هاي CVR مورد بررسي و تأييد شد. روايي سازه نيز، در قالب روايي همگرا مقادير تمام بارهاي عاملي بالاي 50/0 بود و پايايي نيز با ضريب 868/0 تاييد شد. يافته ها: نتايج نشان داد؛ در مدل تدوين شده 6 عامل اصلي و 20 مولفه شامل تحول خواهي شامل: (شناخت محيط، سلامت سازماني، مسئوليت پذيري) بهسازي شامل( مهارت افزايي، توسعه مديريت مشاركتي،نظارت و ارزيابي)فراهم آوردن زمينه يادگيري شامل( اشاعه فرهنگ يادگيري، تأمين تجهيزات آموزشي، تأمين امكانات مالي) عوامل فردي سازماني شامل (شخصيتي، سازماني، انگيزشي) متعالي سازي شامل( تقويت شان حاكميتي نظام آموزشي، توسعه ارتباطات سازماني، تربيت اعتقادي، تأكيد بر علمي گرايي)توانمندسازي شامل (معناگرايي، موثر بودن، خودكارآمدي، احساس شايستگي) است. نتيجه گيري: همچنين مدل بدست آمده داراي ساختار مناسبي است.

Background: Marriage is one of the oldest human relationships that reflects human personality and plays a prominent role in the direction of human life. Aims: The present study aimed to provide a model of structural equations in relation to the tendency to divorce with communication skills and the health of the main family with the mediating role of marital intimacy and conflict between couples in Kermanshah. Method: The statistical population of this study is all couples in Kermanshah and the sampling method is cluster. Among the eight municipal districts, District 8 was selected and 200 couples were selected as sample members. The tools used were the Kenzas Conflict Scale (1985), Walker and Thompson's Marital Intimacy (193), The Health of the Homeostat et al. (1985), Quinn Dam's Communication Skills (2001), Rosolt's Divorce Tendency (1986). IBM AMOS 24 software was used to analyze the data. Results: The health of the main family through marital conflicts and marital intimacy is related to the tendency to divorce (P <0.05). Communication skills through marital conflicts and marital intimacy are also associated with the tendency to divorce (P <0.05) and each of the variables of marital conflicts and marital intimacy is directly related to divorce (P <0.05). Conclusions: Intimate and intimate marital relationship is based on considering the spouse in any situation. When couples reduce high communication skills, high intimacy, and low levels of conflict, they will certainly experience a lower tendency to divorce.