نقش سرمايه اجتماعي در ميزان بيگانگي سياسي شهروندان تهراني

On the relationship between social capital and political alienation among the citizens of Tehran city

يكي از مولفه هاي موثر در ثبات سياسي، ميزان وفاق سياسي و عدم احساس بيگانگي سياسي شهروندان است. در ميزان احساس بيگانگي سياسي شهروندان جامعه عوامل مختلفي در سطوح خرد و كلان مي تواند موثر باشد كه از جمله مي توان به نقش سرمايه اجتماعي اشاره نمود. سرمايه اجتماعي با مولفه هايي همچون اعتماد اجتماعي، انسجام اجتماعي و مشاركت اجتماعي مي تواند در پيوند شهروندان يك جامعه با دولت و نظام سياسي و در نتيجه عملكرد مطلوب هيات حاكمه آن نظام نقش موثري داشته باشد. از اينرو هدف مقاله حاضر بررسي رابطه سرمايه اجتماعي با بيگانگي سياسي است كه با استفاده از روش پيمايش و بهره گيري از تكنيك پرسشنامه جهت گردآوري داده ها انجام شده است. جامعه آماري آن شامل شهروندان شهر تهران مي‌باشد كه از اين جامعه آماري 384 نفر به عنوان نمونه آماري انتخاب شده‌اند. در اين پژوهش بيگانگي سياسي با استفاده از مقياس شوارتز و سرمايه اجتماعي با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و در سه بعد اعتماد اجتماعي، مشاركت اجتماعي و انسجام اجتماعي سنجيده شده-اند. نتايج تحقيق نشان داد كه در ميان مولفه‌هاي سرمايه اجتماعي ميانگين اعتماد اجتماعي به ويژه در سطح اعتماد نهادي كمتر از ساير مولفه‌ها مي باشد. بين سرمايه اجتماعي و بيگانگي سياسي در سطح اطمينان 99 درصد و با استفاده از ضريب پيرسون همبستگي معني‌دار و معكوس وجود داشته است. بر اساس يافته‌ها در ميان مولفه هاي سرمايه اجتماعي، مولفه اعتماد اجتماعي بيشترين همبستگي را با بيگانگي سياسي شهروندان نشان داده است.

The extent of political consensus and not feeling politically alienated by the citizens are considered as the crucial variables of political stability.Various micro and macro-level factors can potentially make citizens feel politically alienated. The role of social capital could be mentioned as one of those influential factors. Enjoying variables like social trust, social cohesion and social participation, social capital can have a notable impact on the relationship which exists among citizens, government and the political system and consequently will result in the political efficacy of the governing board.The purpose of current study is to examine the relationship between social capital and political alienation using a questionnaire for collecting information. The research population involves citizens of Tehran city, from which, 384 individuals were selected as the sample population. By taking social trust, social participation and social cohesion into consideration, this study has investigated political alienation by means of Schwartz Value Scale and social capital through a questionnaire designed by the researcher. The findings indicate that the average level of social trust, especially at the institutional trust level, is lower among other variables of social capital. At the level of social trust, 99 percent of correlation was found between two variables of social trust and political alienation. Moreover, by applying Pearson Correlation Coefficient, it appeared that the variables are correlated but a meaningful regression is existed.The findings show that social trust, among other variables of social capital, has the most correlation with citizens' political alienation.