عنوان مقاله :
شناسايي مناطق پر تعارض انسان و خرس قهوهاي (Ursus arctos) در استان مازندران
عنوان به زبان ديگر :
Identifying human-brown bear (Ursus arctos) conflicts areas in Mazandaran province
پديد آورندگان :
مددي، ماريا سازمان حفاظت محيط زيست، كرج، ايران - دانشكده محيط زيست , نظامي بلوچي، باقر سازمان حفاظت محيط زيست، كرج، ايران - دانشكده محيط زيست , كابلي، محمد دانشگاه تهران، كرج، ايران - پرديس كشاورزي و منابع طبيعي , رضايي، حميدرضا دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي گرگان، گرگان، ايران - دانشكده شيلات و محيط زيست
كليدواژه :
ارتفاع از سطح دريا , باغ هاي ميوه , تعارض انسان و خرس قهوه اي , دام هاي اهلي , مدل سازي
چكيده فارسي :
امروزه تقابل انسان و حيات وحش از چالشهاي مهم در حفاظت از تنوع زيستي قلمداد ميشود. افزايش اين تعارضها موجب افزايش نگرش منفي توسط مردم محلي نسبت به حيات وحش شده كه پيآمد آن افزايش قابل توجه شكار غيرقانوني اين دسته از گونهها بهويژه در مناطقي كه تراكم بالاي جمعيت انساني و حيات وحش دارد، شده است. اين مطالعه با هدف تعيين مهمترين محدودههاي تعارضهاي خرس قهوهاي با انسان و داراييهاي انسان در استان مازندران و همچنين شناسايي توزيع مناطق با خطر بالقوه بالاي حملات اين گونه جهت مديريت تعارضها و تقابل اين گونه و مردم محلي مناطق كوهستاني در اين استان به انجام رسيد. دادههاي تعارض از طريق پرسشنامه و بررسيهاي ميداني جمعآوري شد. متغيرهاي مورد استفاده در مدلسازي شامل تركيبي از متغيرهاي زيستگاهي و انساني بوده است. در اين مطالعه 150حمله از خرسهاي قهوهاي به انسان و داراييهاي انسان ثبت شد كه شامل 16 حمله به انسان، 67 حمله به باغهاي ميوه، 19 حمله به دامهاي اهلي و 48 مورد تخريب كندوهاي زنبور عسل بوده است. نتايج اين مطالعه نشان داد كه بيشترين تعارضها در فصل بهار و پاييز صورت گرفته است. همچنين نتايج اين مطالعه نشان داد كه مهمترين عوامل در بروز تعارضها متغيرهاي ارتفاع از سطح دريا، فاصله تا روستا و وجود باغهاي ميوه بوده است. بيشترين تعارضها با انسان و سرمايههاي انساني در گستره 150 تا 3000 متر بروز ميكند. از سوي ديگر وجود باغات ميوه در اطراف روستاها عامل معناداري در جذب خرسها شناسائي شد.
چكيده لاتين :
Today, human and wildlife conflict, especially big carnivores such as brown bear, is one of the most
challenges and difficulties in biodiversity
conservation. Increasing the conflicts have resulted in
increasing the negative attitude of local people
toward the wildlife and as a result of that leads to
increasing poaching of carnivores, especially in an
area such as Mazandaran Province which has a high
density of human and wildlife. We conducted this
study by identifying the area with a high conflicts
between the bear and human and human assets in
Mazandaran Province. Moreover, we used field
observation data to diagnose the distribution of
mountainous areas which are potentially exposed to
bear attacks in the Province. We collected the bear
damages data by questionnaire form and field
surveys. Biogeoclimatic variables which were used in
the analyses are elevation, distance to the village, the
density of beehives, human footprint, the density of
domestic animals and land use. We recorded 150
bear attacks to human and human properties which
include 16 to human, 19 to domestic animals, 67 and
48 destruction of fruit gardens and beehives,
respectively. According to the results, most conflicts
are in the spring and autumn. The most important
variables are elevation, distance to village and fruit
gardens. According to the results, human-bear
conflicts in the Mazandaran Province are in the
elevation range between 150 to 3000 m. On the other
hand, fruit gardens around the villages have a key role in attracting bears to human settlements.
عنوان نشريه :
زيست شناسي جانوري تجربي