عنوان مقاله :
استعاره، اسطوره و ايدئولوژي در سرخط انتخاباتي روزنامههاي ايران براساس انگاره چارتريس بلك (2005)
پديد آورندگان :
پورابراهيم ، شيرين دانشگاه پيام نور مركز تهران - دانشكده ادبيات فارسي و زبان هاي خارجي - گروه زبان شناسي
كليدواژه :
تحليل انتقادي استعاره , اسطوره , ايدئولوژي , خودي , غير خودي , انتخابات
چكيده فارسي :
نظريه تحليلِ انتقاديِ استعاره، ديدگاهي است كه با هدفِ شناسايي نيات و ايدئولوژيهايي كه در ژرفاي كاربرد زبان وجود دارد، به تحليل استعارهها ميپردازد. چارتريس بلك (ChartrisBlack, 2005) معتقد است كه استعاره، اسطوره و ايدئولوژي هر سه كاركرد اقناعي دارند. كاربرد نظاممند استعاره بخشي از ايدئولوژي است، زيرا استعاره ميان اسطوره و ايدئولوژي پيوند برقراركرده و اهداف اقناعي گفتمان سياسي را محقق ميكند. اين مقاله بر آن است تا با بهرهگيري از رويكرد چارتريسبلك (همان) به بررسي نقش استعاره مفهومي در شكلگيري اسطوره و ايدئولوژي بپردازد. هدف اين كار، تبيين رابطه ميان استعاره مفهومي، اسطوره و ايدئولوژي در متنهاي سياسي است. پرسش پژوهش از اين قرار است كه چگونه استعارههاي موجود در سرخطهاي انتخاباتي، به ايجاد اسطوره سياسي و نيز ايدئولوژي منجر ميشود. با بررسي عنوانهاي 12 روزنامه منتخب (دو جريان سياسي اصلاحطلب و اصولگرا) در بازه زماني دوماهه تبليغات انتخاباتي رياست جمهوري سال 1396، مشخص شد كه استعارههاي مفهومي به روايتهاي غير واقعي در مورد خودي و غيرِ خودي و شكلگيري اسطوره منجر ميشود. اسطورههاي حاصل از كاربرد اين استعارهها به برانگيختن احساسات مورد نظر گفتمانسازها مثل علاقه به خودي و تنفر از غير خودي و نهايتاً به شكلگيري ايدئولوژي موردنظر رسانه در مخاطب منتهي ميشود. اين امر، در راستاي مشروعيتبخشي به خودي و مشروعيتزدايي از رقيب و اقناع مخاطب به انتخاب ايدئولوژي خودي قرار دارد. اين تحليل نشان ميدهد كه ظهور استعارهها در زبان ميتواند به جاي آگاهسازي مخاطبان با گفتن واقعيت، احساسات آنها را با ايجاد اسطوره برانگيزد و ميان اسطوره و ايدئولوژي ميانجيگري كرده و كنش مورد نظر گفتمانسازها را تضمين كند.