عنوان مقاله :
تحول امريكاستيزي در اروپاي پساسپتامبر
پديد آورندگان :
كيوان حسيني ، اصغر دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكده حقوق و علوم سياسي
كليدواژه :
روابط فراآتلانتيك , امريكاستيزي , پسايازدهم سپتامبر , شكگرايي اروپايي , هويت بينالمللي اروپا
چكيده فارسي :
روابط فراآتلانتيك، همواره تداعيبخش همكاري ميان اروپا و آمريكا بهويژه در حوزه اشتراك در منافع امنيتي و سياسي بوده است. از سوي ديگر، نشانههاي آشكاري از زمينهها و عوامل اختلافآفرين و تنشزا در چارچوب روابط يادشده (بهويژه از زاويه طرف اروپايي) نيز وجود دارد، كه تمركز بر آن، جهتگيري تحليلي اين نوشتار را شكل ميدهد. در واقع، وجه تأكيد اين مقاله بر مفهوم «امريكاستيزي» و پيجويي شاخصها و روند تحولي آن در منطقه اروپاست؛ جهتگيري كه پيشينه آن به مقطع پيدايش جمهوري امريكا بازميگردد. اين نوشتار براي پاسخگويي به اين پرسش اصلي سازماندهي شده است كه: جريان امريكاستيزي اروپايي در فضاي پساسپتامبر 2001 تا پايان دوره ترامپ با چه تحولاتي مواجه شد؟ با هدف تبيين روند تاريخي و فرايندهاي تحول در امريكاستيزي در اروپا، و واكاوي الگوي تاثيرگذاري متغيرهاي دخيل با بهرهگيري از روش تحليل مفهومي بر اساس تعاريف، متغيرها و شاخصهاي مهم ارائه شده براي سنجش ابعاد مختلف مفهوم امريكاستيزي در مطالعات پيشين، فرضيه زير آزمون ميشود كه بيان ميكند، امريكاستيزي اروپايي در فضاي پساسپتامبر و تحت تأثير ويژگيهاي امنيت بينالملل، جهتگيري مسلط بر نظام تصميمگيري خارجي امريكا، هويت بينالملل اروپايي و روند حمايتگرايي (داخلي) اروپا، با چهار تحول مواجه شد: امريكاستيزي اروپايي ليبرال (ضديكجانبهگرايي)، امريكاستيزي اروپايي تعديلشده (متأثر از چندجانبهگرايي در روابط فراآتلانتيك)، امريكاستيزي جدا از شكگرايي اروپايي، و امريكاستيزي اروپايي ضدترامپيسم. مهمترين دستاورد اين پژوهش مشخص ميكند كه امريكاستيزي اروپايي در فضاي پساسپتامبر و بهويژه در دوره ترامپ، با چالش جديدي به نام «ضرورت بازسازي ژئوپليتيك احساسات اروپايي» همراه شده است؛ و بر اين پايه، اروپا به بازسازي روابط فراآتلانتيك، بر مبناي طراحي و كاربست تدابير اعتمادآفرين نافذتري تأكيد دارد.