عنوان مقاله :
تجربه مزه و نامزه؛ تجربه عرفاني آفاقي و اَنفسي بهاءِ ولد و لائوزه
پديد آورندگان :
باقري ، علي اصغر دانشگاه علامه طباطبائي , خورسندي شيرغان ، مصطفي دانشگاه فردوسي مشهد
كليدواژه :
بهاءِ ولد , لائوزه , استيس , تجربۀ مزه و نامزه , تجربۀ عرفاني آفاقي , تجربۀ عرفاني اَنفسي
چكيده فارسي :
هدف اين مقاله، بررسي توصيفي تحليلي تجربۀ عرفاني اَنفسي و آفاقي بهاء ولد و لائوزه است كه براساس آراء والتر استيس تبيين شده است. در تجارب بهاءولد كه از آن با استعاره «مزه» نام برده شده است، هر دو سنخ تجربۀ عرفاني يافت ميشود. در تجربۀ عرفاني آفاقي، خدا در حاق و واقعيت پديدارهاي حسي نهان است و ذات هستي را شكل ميدهد. بهاء در پشت تمام پديدارهاي نفساني، روحاني، مادّي و فيزيكي خدايي را تجربه ميكند كه عامل و متصرّف در آنها است. تجربۀ عرفاني اَنفسي بهاء با نفي حواس، صورت و اعيان حسي و رسيدن به وحدانيت كه عالم «بيچون»، «بيچگونگي» و «لامكان» است، محقّق ميشود. حقيقت الله وجودي مبتني بر «عدم، سادگي و محو» است. در تجربۀ عرفاني لائوزه هم هر دو سنخ تجربۀ عرفاني يافت ميشوند كه برخلاف تجربۀ بهاء، آن را استعاره «نامزه» نام نهادهايم. در تجربۀ آفاقي لائوزه، نهتنها هستي و طبيعت، تجليگاه دائو است، بلكه او در جهان حضوري دائمي دارد و هستي و طبيعت رهرو اوست. در تجربۀ عرفاني اَنفسي لائوزه، دائو امري كاملاً ناشناختني و عدمي است كه از هرگونه تجربۀ شناختي گريزان بوه و تنها نفسِ «انسانِ برين» قادر به آگاهي از آن است.
عنوان نشريه :
متن پژوهي ادبي
عنوان نشريه :
متن پژوهي ادبي