عنوان مقاله :
مقايسه اثربخشي گروه درماني شناختي رفتاري و دارو درماني (فلوكستين) بر علائم اختلال وسواس-اجبار
پديد آورندگان :
محيالديني، حميد دانشگاه آزاد اسلامي واحد اهواز - گروه روانشناسي، اهواز، ايران , بختيارپور، سعيد دانشگاه آزاد اسلامي واحد اهواز - گروه روانشناسي، اهواز، ايران , پاشا، رضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد اهواز - گروه روانشناسي، اهواز، ايران , احتشامزاده، پروين دانشگاه آزاد اسلامي واحد اهواز - گروه روانشناسي، اهواز، ايران
كليدواژه :
گروه درماني شناختي رفتاري , دارو درماني , فلوكستين , اختلال وسواس-اجباري
چكيده فارسي :
مقدمه: اختلال وسواس-اجبار يكي از شايعترين و ناتوان كنندهترين اختلالهاي روانشناختي است كه بهشدت بر سلامت تاثير منفي ميگذارد. با توجه به لزوم درمانهاي روانشناختي در كنار درمانهاي دارويي، پژوهش حاضر با هدف مقايسه اثربخشي گروه درماني شناختي رفتاري و دارو درماني (فلوكستين) بر علائم اختلال وسواس-اجبار انجام شد.
روش كار: اين مطالعه نيمهآزمايشي با طرح پيشآزمون و پسآزمون با گروه كنترل است. جامعه پژوهش افراد مبتلا به اختلال وسواس- اجبار مراجعهكننده به مراكز مشاوره و خدمات روانشناختي شهر بندرعباس در سال 1396 بودند. 45 تن با روش نمونهگيري در دسترس انتخاب و به طور تصادفي در سه گروه مساوي جايگزين شدند. گروههاي مداخله بهترتيب 12 جلسه 90 دقيقهاي گروه درماني شناختي رفتاري و سه ماه دارو درماني (فلوكستين) دريافت كردند و گروه كنترل مداخله اي دريافت نكردند. دادهها با استفاده از پرسشنامه جمعيت شناختي، "مقياس وسواس-اجبار ييل-براون" (Yale-Brown Obsessive-Compulsive Scale) جمعآوري شد. روايي محتوا به روش كيفي و پايايي به روش محاسبه ضريب آلفا كرونباخ انجام شد. دادهها در نرمافزار اس پي اس اس نسخه 22 تحليل شد.
يافتهها: ميانگين و انحراف معيار پسآزمون وسواس در گروه درماني شناختي رفتاري (41/1±57/6)، دارو درماني (83/1±19/8) و كنترل (59/2±05/12) و ميانگين و انحراف معيار پسآزمون اجبار در گروه درماني شناختي رفتاري (96/0±84/5)، دارو درماني (15/1±38/7) و كنترل (13/2±27/10) بود. هر دو روش گروه درماني شناختي رفتاري و دارو درماني (فلوكستين) باعث كاهش معنادار علايم وسواس و اجبار شدند. همچنين، روش گروه درماني شناختي رفتاري در مقايسه با روش دارو درماني (فلوكستين) در كاهش وسواس و اجبار موثرتر بود (05/0>P).
نتيجهگيري: دو روش گروه درماني شناختي رفتاري و دارو درماني در كاهش وسواس و اجبار در افراد مبتلا به اختلال وسواس-اجبار موثر بود. اثربخشي روش گروه درماني شناختي رفتاري در كاهش وسواس و اجبار بيشتر از روش دارو درماني (فلوكستين) بود. بنابراين، مشاوران و درمانگران ميتوانند از هر دو روش به ويژه روش گروه درماني شناختي رفتاري براي مداخله در اختلال وسواس-اجباري استفاده كنند.
چكيده لاتين :
Introduction: Obsessive-compulsive disorder is one of the most common and debilitating psychological
disorders that severely affects health. Due to the need for psychological therapies along with drug therapies,
the present study was conducted to compare the effectiveness of “Cognitive-Behavioral Group Therapy” and
pharmacotherapy (Fluoxetine) on the symptoms of obsessive-compulsive disorder.
Methods: This is a quasi-experimental study with pre-test and post-test design with control group. The
study population was people with obsessive-compulsive disorder who referred to counseling centers and
psychological services in Bandar Abbas in 2017. 45 people were selected by convenience sampling method
and randomly assigned to three equal groups. The intervention groups received 12 sessions of 90 minutes
of cognitive-behavioral training and three months of drug therapy (Fluoxetine), respectively, and the control
group did not receive any intervention. Data were collected using the demographic questionnaire, and the
“Yale-Brown Obsessive-Compulsive Scale”. The Qualitative content validity and Cronbach's alpha coefficient
were calculated. Data were analyzed in SPSS. 22.
Results: Mean and standard deviation of post-test obsession in cognitive-behavioral group therapy (6.57±1/41),
drug therapy (8.19 ± 1.83) and control (12.05±2/59) and mean and standard deviation of post-test compulsion
in the groups were “Cognitive-Behavioral Group Therapy” (5.84±0/96), drug therapy (7.38±1/15) and control
(10.27±2/13). Both Cognitive-Behavioral Group Therapy and drug therapy (Fluoxetine) significantly reduced
obsession and compulsion. Also, “Cognitive-Behavioral Group Therapy” was more effective in reducing
obsession and compulsion compared to drug therapy (Fluoxetine) (P <0.05).
Conclusions: The two methods of “Cognitive-Behavioral Group Therapy” and drug therapy (Fluoxetine)
reduced obsession and compulsion in people with obsessive-compulsive disorder. The effectiveness of
“Cognitive-Behavioral Group Therapy” in reducing obsession and compulsion was higher than drug therapy
(Fluoxetine). Therefore, counselors and therapists can use both methods, especially “Cognitive-Behavioral
Group Therapy” for obsessive-compulsive disorder.
عنوان نشريه :
مديريت ارتقاي سلامت