ارائه مدلي جهت ارتقاي اعتماد سازماني در اعضاي هيات‌علمي دانشگاه آزاد اسلامي مورد: استان هرمزگان

هدف: اين پژوهش با هدف ارائه مدلي براي ارتقاي اعتماد سازماني اعضاي هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي استان هرمزگان انجام شده است. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نظر نوع داده ها كمي و كيفي، و از نظر نحوه اجرا و دستكاري متغيرها، توصيفي پيمايشي بود. در بخش كيفي از 18 نفر از اساتيد دانشگاه و متخصص در در آموزش عالي دانشگاه آزاد اسلامي استان هرمزگان مصاحبه به عمل آمد . در بخش كمي ،يك نمونه 169 نفري اعضاي هيات علمي به روش نمونه­گيري تصادفي طيقه­اي با تخصيص متناسب از جامعه آماري اعضاي هيات­علمي دانشگاه آزاد اسلامي استان هرمزگان انتخاب شدند .طبق آمار رسمي اعضاي هيات­علمي دانشگاه آزاد اسلامي استان به ترتيب 290 نفردر سال تحصيلي 1395-1394 بوده اند . براي جمع­آوري داده­ها ، پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. روايي صوري پرسشنامه از طريق اجراي آزمايشي و مرور جامع ادبيات و قضاوت خبرگان ، و روايي سازه از طريق تحليل عاملي بررسي و تاييد شد. پايايي پرسشنامه نيز از طريق ضريب آلفاي كرنباخ (0/89) محاسبه شد . براي تحليل داده­ها از تحليل عاملي اكتشافي و تحليل عاملي تاييدي با كمك نرم­افزارSPSS و براي ارائه مدل نهايي تحقيق از مدل­يابي اندازه­گيري و برازش مدل معادلات ساختاري با استفاده از نرم ­افزارAMOS استفاده شده است. يافته ها: يافته اصلي پژوهش، مدلي است كه نشان داد كه براي ارتقاي اعتماد سازماني در دانشگاه آزاد اسلامي چهار بعد مديريت و رهبري با بار عاملي 0/96 ،رضايتمندي شغلي با بار عاملي 0/90، ملاحظات شخصي و فردي با بار عاملي 0/89و فرهنگ­سازي با بار عاملي0/87 مورد توجه قرار گرفت. بعلاوه؛ براي اجراي مدل ارائه شده، ساز و كارهاي اجرايي و انتقال پيشنهاد شده است. نتيجه گيري: نتايج تحقيق نشان ميدهد ارائه مدل ارتقاي اعتماد سازماني همه ابعاد اعتماد سازماني باهم رابطه مثبت و معني داري دارند و اين بدان معني است كه بسياري از پارامترها و شاخص هاي اين وجوه به صورت چند جانبه عمل مي كنند و تفكيك و تعيين مرز مشخص ابعاد اعتماد سازماني ممكن بنظر نمي رسد.

Purpose: This study aims to provide a model for promoting organizational trust of faculty members of the Islamic Azad University of Hormozgan Province. Materials and Methods: The present study was a descriptive survey in terms of quantitative and qualitative data type, and in terms of how to implement and manipulate variables. In the qualitative section, 18 university professors and specialists in higher education of the Islamic Azad University of Hormozgan province were interviewed. In the quantitative section, a sample of 169 faculty members was selected by systematic random sampling method with appropriate allocation from the statistical population of faculty members of the Islamic Azad University of Hormozgan province. The order was 290 people in the 2015-2016 academic year. A researcher-made questionnaire was used to collect data. The face validity of the questionnaire was assessed and confirmed through experimental implementation and comprehensive literature review and expert judgment, and structural validity was assessed and confirmed through factor analysis. The reliability of the questionnaire was also calculated through Cronbach's alpha coefficient (0.89). Exploratory factor analysis and confirmatory factor analysis with the help of SPSS software were used for data analysis and measurement modeling and structural equation modeling using AMOS software were used to present the final research model. Finding: The main finding of the study is a model that showed that to promote organizational trust in Islamic Azad University, four dimensions of management and leadership with a factor load of 0.96, job satisfaction with a factor load of 0.90, personal and individual considerations with a factor load of 0.89 and culture - Construction with a factor load of 0.87 was considered. in addition to; Execution and transfer mechanisms are proposed to implement the proposed model. Conclusion: The results show that the presentation of the model of promoting organizational trust, all dimensions of organizational trust have a positive and significant relationship with each other, and this means that many parameters and indicators of these aspects operate in a multifaceted manner. It does not seem possible.