عنوان مقاله :
واكاوي تطبيقي مساله شناخت از ديدگاه آير و ويتگنشتاين
پديد آورندگان :
اكرمي، آسيه دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز , اكوان، محمد دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز - گروه فلسفه
كليدواژه :
شناخت , آير , ويتگنشتاين , زبان , معنا , يقين , شك
چكيده فارسي :
به اعتقاد ويتگنشتاين كاربرد واژه شناخت شرايطي دارد و اگر قضيهاي فاقد اين شرايط باشد نميتوان درباره آن ادعاي شناخت كرد اما عدم شناخت اين قضايا به معناي راه يافتن شك، اشتباه وجهل در آنها نيست؛ بلكه به معناي يقيني بودن آنهاست. آنها همراه با قضاياي تجربي بسياري جهان- تصوير ما را تشكيل ميدهد. جهان - تصوير مبنا و پايه يقيني تمام شناختهاي ما است كه اساساً از سنخ شناخت نيست؛ بلكه بيشتر با عمل پيوند دارد. بدين ترتيب، نه تنها شك به هيچ وجه در جهان- تصوير راه ندارد، بلكه تنها شك براساس اين مباني يقيني،معنادار است. در اين مقاله به واكاوي تطبيقي مساله شناخت از ديدگاه ويتگنشتاين و آير مي پردازيم و نظرات اين دو فيلسوف مورد تحليل و ارزيابي قرار مي گيرد. در مقدمه به پيشينه مساله شناخت در فلسفه تحليلي پرداخته مي شود و سپس مساله شناخت از نظر ويتگنشتاين و بعد از پرداخت به آن به واكاوي مساله شناخت در نظر آير ميپردازيم و در نهايت به مقايسه و نتيجه گيري آرا دو فيلسوف پرداخته ميشود و سعي ميكنيم با ديدگاه نقادانه اين نظرات را موشكافي كنيم. تمامي مشكلات بشر در فهم تمامي سطوح و زمينههاي انساني همچون اخلاق، سياست، اقتصاد، جامعه-شناسي و... نرسيدن به يك درك درست از زبان و كاربرد آن در گفتار درون متني است كه به آن پرداخته ميشود. هرچند ويتگنشتاين دستيابي به منطق درست زبان را محور تفكر خويش قرار ميدهد اما اينكه چگونه بتوان آن را درون اين تفكرات و زبانها به كار بست نگاهي نو و تامل برانگيز است. به نظرم اگر زبان و كاربرد آن را در تمامي زمينهها با وسواس بيشتري به كاربريم و از استعمال تمامي واژهها و كاربردهاي آن باخبر باشيم ميتوان ادعا كرد دچار بسياري از مشكلات امروزي نخواهيم شدو لحن زبان و كاربرد آن هم گوشه اي ديگر از اين ادعا خواهد بود كه در معنا بيتاثير نخواهد بود.
عنوان نشريه :
فقه و تاريخ تمدن