تاثير رهبري استراتژيك از طريق تفكر استراتژيك برمديريت دانش در شركت ساپكو

هدف: هدف از اين پژوهش تعيين ميزان تاثير رهبري استراتژيك از طريق تفكر استراتژيك بر مديريت دانش در شركت ساپكو است روش: روش تحقيق بر اساس هدف كاربردي و از نظر نحوه گردآوري اطلاعات از نوع توصيفي از نوع همبستگي مبتني بر تجزيه و تحليل مدل سازي معادلات ساختاري است. جامعه آماري تحقيق حاضر را كليه مديران در شركت ساپكو به تعداد 130 نفرتشكيل دادند كه از طريق فرمول كوكران تعداد 100 نفر به عنوان نمونه از طريق روش نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شدند ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد رهبري استراتژيك سرات و همكاران(2011)، پرسش نامه استاندارد تفكر استراتژيك ليدتكا ( 1998) و پرسشنامه استاندارد مديريت دانش لاوسون (2003 (بود كه روايي و پايايي پرسشنامه ها مورد تائيد قرار گرفت و تجزيه و تحليل داده ها در دو سطح توصيفي و استنباطي مشتمل بر ضريب همبستگي پيرسون ، روش مدل سازي معادلات ساختاري (SEM ) و از طريق نرم‌افزارهاي «SPSS » و « wrap pls » اجرا شد نتايج: نتايج نشان داد كه رهبري استراتژيك داراي ضريب تاثير72/0 بر مديريت دانش بود و با توجه به مقدار معني داري كمتر از 05/0 اين تاثير معنادار است. از سوي ديگر مقدار اثر تعديلي تفكر استراتژيك 55/0 بوده و با توجه به مقدار معني داري كمتر از 05/0 اين تاثير معنادار است.