شماره ركورد :
1243845
عنوان مقاله :
سيندري سز، بارقه وجدان، در رنسانس انگليسي
عنوان به زبان ديگر :
Synderesis, the Spark of Conscience, in the English Renaissance
پديد آورندگان :
گرين، رابرت. اِي. فاقد وابستگي , مهجور، علي دانشگاه اديان و مذاهب، قم، ايران
تعداد صفحه :
45
از صفحه :
49
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
93
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
سيندري سز , سيندري سز , شهود اخلاقي , وجدان , غريزه طبيعي , گناه نخستين
چكيده فارسي :
در اين مقاله نخست توضيح داده مي شود كه واژه «سيندري سز» (Synderesis) چگونه به زبان انگليسي راه يافت و براي چه مفهومي به كار رفت. سپس روند رواج كاربرد آن در آثار نويسندگان قرون وسطا بررسي، و از اين رهگذر به آثار فيلسوفان و قديسان مراجعه مي شود. در اين دوره، بر اصطلاح «سيندري سز» به عنوان بقاياي به جامانده از صورت خدا تاكيد شده و قديسان از آن به عنوان بارقه به جامانده از شعله آفرينش خدا در نهاد انسان ياد مي كنند. به باور فيلسوفان قرون وسطا، هرچند انسان در اثر گناه اوليه آلوده شده و به زمين هبوط كرده، اما وجدان وديعه اي الاهي در روح انسان است كه آدمي را به افعال درست هدايت مي كند و از انجام دادن كارهاي نادرست باز مي دارد. با شروع نهضت اصلاح ديني، هرچند تاكيد بر وجدان باز هم در امتداد ديدگاه هاي قبلي است، ظهور رنسانس سبب مي شود از «سيندري سز» و مفهوم «وجدان» به عنوان عنصر مهمي در جهت اهميت يافتن تصميم انسان و انسان محوري استفاده شود. اين مفهوم در قالب عباراتي همچون «غريزه طبيعي»، «شمع روح»، «قله ذهن» و «بارقه وجدان»، بارها در آثار نويسندگان قرن هاي شانزده و هفده و هجده تكرار مي شود و شاعران و نويسندگان از آن به عنوان مفهومي ديني كه مي تواند پشتوانه انسان گرايي رنسانس باشد، استفاده كرده اند.
چكيده لاتين :
فاقد چكيده لاتين
سال انتشار :
1399
عنوان نشريه :
هفت آسمان
فايل PDF :
8470281
لينک به اين مدرک :
بازگشت