مقايسه پريشاني روان‌شناختي، سرمايه‌هاي روان‌شناختي و نظم‌جويي هيجاني در بين مادران داراي كودكان مبتلا به سرطان با مادران عادي

Comparing Psychological Distress, Psychological Capitals and Emotional Regulation among Mothers of the Children with Cancer and Normal Mothers

هدف: پژوهش حاضر با هدف مقايسه پريشاني روان­شناختي، سرمايه­ هاي روان شناختي و نظم ­جويي هيجاني در بين مادران داراي كودكان مبتلا به سرطان با مادران عادي شهر تهران انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر يك مطالعه مورد- شاهد بود. جامعه آماري پژوهش حاضر، شامل تمام مادران داراي كودكان مبتلا به سرطان و مادران عادي شهر تهران در سال 1396 بود. در اين پژوهش از روش نمونه‌گيري غيراحتمالي هدفمند استفاده شد. بدين صورت كه از مادران داراي فرزندان مبتلا به سرطان شهر تهران، تعداد 100 مادر و از بين مادران داراي كودكان عادي نيز 100 مادر به صورت هدفمند انتخاب و پرسشنامه­ هاي پژوهش به آن­­­ها ارائه داده شد. پرسشنامه‌هاي مورد استفاده در اين پژوهش شامل پرسشنامه پريشاني روان­شناختي (كسلر و همكاران، 2003)، پرسشنامه تنظيم هيجان (گارنفسكي و همكاران، 2001) و پرسشنامه سرمايه­ هاي روان‌شناختي (لوتانز، 2007) بود. داده‌هاي حاصل از پژوهش به شيوه تحليل واريانس مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. يافته‌ها: نتايج حاصل از تحليل داده‌ها نشان داد كه پريشاني روان­شناختي، سرمايه­ هاي روان شناختي و نظم ­جويي هيجاني بين دو گروه مادران داراي كودكان مبتلا به سرطان و مادران عادي داراي تفاوت معنادار با هم است(P<0.0001). بدين صورت كه مادران داراي كودكان مبتلا به سرطان نسبت به مادران عادي، داراي نمرات پايين­تر در مولفه­ هاي سرمايه ­هاي روان­شناختي و نظم ­جويي هيجاني مثبت و نمرات بالاتر در مولفه­ هاي پرشاني روان­شناختي و نظم ­جويي هيجاني منفي بودند. نتيجه‌گيري: بر اساس يافته‌هاي پژوهش حاضر، لازم است كه به فرايندهاي روان­شناختي مادران داراي كودكان مبتلا به سرطان توجه كافي صورت گرفته و با بكارگيري روش­هاي مداخله­ اي مناسب، به سلامت روان­شناختي اين مادران ياري رسانده شود.

Aim: The present study was conducted to compare psychological distress, psychological capitals and emotional regulation among mothers of the children with cancer and normal mothers in the city of Tehran. Method: The research method of the present study was descriptive with causalcomparative type. The statistical population of the present study included all the mothers of the children with cancer and normal mothers in the city of Tehran in 2017. Purposive nonprobable sampling method was used in the current study in a way that 100 mothers of the children suffering from cancer were purposefully selected in the city of Tehran and the research questionnaire have been given to them. The applied questionnaires in the present study included psychological distress questionnaire (Kesler, et.al, 2003), emotional regulation questionnaire (Garenfsky, et.al, 2001) and psychological capital questionnaire (Lotanz, 2007). The data from the study were analyzed through ANOVA. Results: The results from data analysis showed that psychological distress, psychological capitals and emotional regulation were significantly different between two groups of mothers of the children with cancer and normal mothers (P<0.0001) in a way that the mothers of the children with cancer had lower scores in psychological capitals and positive emotional regulation and higher scores in the components of psychological distress and negative emotional regulation comparing to normal ones. Conclusion: According to the findings of the present study it is necessary to give enough attention to the psychological processes of the mothers of the children with cancer and help their psychological health through applying suitable intervention methods.