عنوان مقاله :
گفتمان حاكم بر متون قرن چهار و پنج دانشنامه (الهيات)، نوروزنامه، كيمياي سعادت
پديد آورندگان :
زرعي ، ناهيده دانشگاه گيلان - گروه زبان و ادبيات فارسي , تسليمي ، علي دانشگاه گيلان - گروه زبان و ادبيات فارسي , خزانهدارلو ، محمد دانشگاه گيلان - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
دانشنامه , نوروزنامه , كيمياي سعادت , تحليل گفتمان , گفتمان غالب , امور ديني و دنيايي.
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: تحليل گفتمان داراي مطالب و نظريههاي عمدهاي است كه هريك از آنها ميتواند براي تحليل دانشنامه، نوروزنامه و كيمياي سعادت كارساز باشد. مطالعات گفتماني از اين جهت كه نسبتي روشمند بين متن و ديدگاههاي اجتماعي، سياسي و مذهبي منتقدان را آشكار ميسازد، حائز اهميت است. در اين ميان ميتوان از گفتمان ارنستولاكلاو شنتالموف كه از جهاتي به فوكو نزديكتر است و همچنين از گفتمان فركلاف استفاده كرد. بررسي گفتمان ابنسينا، خيام و غزالي، با مشخص كردن شبكۀ روابط معنابخش متن، امكان به چالش كشيدن گفتمان فراگير حاكم بر اثر و تحول بر نظامِ تثبيتشدۀ مفاهيم آن را فراهم ميسازد. روش مطالعه: پژوهش پيشرو مطالعهاي توصيفي ـ تحليلي است كه به شيوۀ پژوهش كتابخانهاي انجام شده است، در اين پژوهش با رويكرد تحليل گفتمان، صورتبنديهاي گفتماني كه اين سه نويسنده بكار گرفتهاند، تحليل و تبيين ميشود. يافتهها: گفتمان مورد التزام ابنسينا در اثبات واجبالوجود، گفتماني عقلي ـ فلسفي، متكي بر استدلال است. و گفتمان خيام گفتماني مادي ـ فرهنگي است كه در بازتوليد گفتمان نوروزنامه، نقش اساسي ايفاء ميكند. گفتمان غزالي با گرايش عرفاني است. نتيجهگيري: هرچند اين سه گفتمان باهم در تقابل هستند، بيشتر، گفتمان جهانبين خيام در مقابل گفتمان جانبينِ ابنسينا و غزالي است، گفتمان ابنسينا و غزالي نيز در تقابل هم ميباشند. در بين اين سه گفتمان، گفتمان غالب غزالي با در دست داشتن قدرت و اعمال فشار بر دو گفتمان ديگر، آنها را از ميدان گفتماني طرد ميكند و خود بعنوان قدرت غالب و برتر، گفتمان خود را نمايان ميكند.
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي
عنوان نشريه :
سبك شناسي و تحليل متون نظم و نثر فارسي