عنوان مقاله :
نگاه كهنالگو گرايانه به آيينه-روح و خون در عجايبالمخلوقات و گرشاسبنامه
عنوان به زبان ديگر :
the template's aciant look to Mirror, the Soul and the Blood in the wonders of the Amazing creatures and Garshasp nameh
پديد آورندگان :
تسنيمي، علي دانشگاه حكيم سبزواري - دانشكده ادبيّات و علوم انساني - گروه زبان و ادبيّات فارسي , خواجه ايم، احمد دانشگاه حكيم سبزواري - دانشكده ادبيّات و علوم انساني - گروه زبان و ادبيّات فارسي , محمديان، عباس دانشگاه حكيم سبزواري - دانشكده ادبيّات و علوم انساني - گروه زبان و ادبيّات فارسي , تسنيمي، علي دانشگاه حكيم سبزواري - دانشكده ادبيّات و علوم انساني - گروه زبان و ادبيّات فارسي
كليدواژه :
كهنالگو , آيينه , روح , خون , عجايبالمخلوقات , گرشاسبنامه
چكيده فارسي :
كهنالگوها يادگارهاي هزارانساله و ميراثي همگاني هستند كه در طول قرنها نسلبهنسل انتقال يافتهاند. نياكان ايراني ما، همچون مردمان سراسر دنيا، ناخودآگاه با كهنالگوها در ارتباط بودهاند. يكي از اين الگوهايجمعي آيينه است كه براي مردمان باستان، تنها ابزار ديدن چهره نبوده؛ بلكه با روح، زندگي، آينده، ماوراء، جادوگري و غيبگويي مرتبط ميشدهاست. با بررسي اسطورههاي جهان و كتاب عجايبالمخلوقات و گرشاسبنامه، ميبينيم كه آيينه، گاه واسطي ميان زمين و آسمان و گاه حقيقتگويي آگاه به اسرار است. روح با آيينه مرتبط است. گاه آيينه دريچۀ پرواز روح است، گاه روح در آن تجلّي مييابد. ميدانيم حيات و حركت آدمي به روح وابسته است. خون نيز در تن آدمي جريان زندگي را ممكن ميسازد و از ديدگاه مردمان كهن، حاوي روح و جان موجودات است. مردمان باستان اهميّت اين مادۀ حياتي را درككرده و به هر شيوه تلاش ميكردهاند مانع از دست رفتن آن و در نتيجه آسيبرسيدن به روح و زندگيشان شوند. همين عوامل سببشده در ارتباط با خون، تابوها و سنّتهاي گاه باورنكردنياي نيز رعايت كنند و يا به مقرّراتي خاص پايبندشوند. آيينه-روح و خون در عجايبالمخلوقات و گرشاسبنامه نمود و پيوندي آشكار دارند و در قالبهايي چون؛ كهنالگوي سايه، پيرخردمند، ناخودآگاه، نيروي خورشيدي، بازتاب جهان هستي، روح زندگي، واسط زمين و آسمان، كهنالگوهاي مونث و زنانه و... آشكار ميشوند. شناخت و شناساندن بهتر كهنالگوها و ناخودآگاهي منجر به شناخت درستتر ما از انسانها، دريافت حقيقت بسياري از رفتارهاي كهن، ارتباط بهتر با نيمۀ پنهان وجودمان ميشود و دريچهاي نو به دنياي گذشتگان و آثار ادبي ميگشايد.
چكيده لاتين :
Archetypes are relics of thousands of years and a common heritage that has been passed down from generation to generation over the centuries. Our Iranian ancestors, like people around the world, were subconsciously in touch with them. One of these collective patterns is the mirror, which was not the only means of seeing the face; it was associated with spirit, life, future, witchcraft and divinity. According to the book The Wonders of Creatures and Garshasb nameh, the mirror is sometimes a mediator between the earth and the sky, and sometimes the truth-tellers are aware of the secrets. Sometimes the mirror is the window of the soul, sometimes the soul is manifested in it. We know that human life and movement depend on the soul. Blood also makes life possible in the human body and, from the point of view of ancient peoples, accommodates the souls of beings. The ancient people understood the importance of this vital substance and tried in every way to prevent its destruction and consequently damage to their souls. and in various forms such as; Shadows, intellect, subconscious, solar force, reflection of the world, spirit of life, connection between earth and sky, etc. appear. A better understanding of the ancient and the subconscious leads to a better understanding of our people and a better connection with the hidden half of our being and a new window into the inside. The world of the past and literary works.
عنوان نشريه :
زبان و ادب فارسي- دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج