ساختار شكني گفتمان علمي مدرن حركتي به سوي مطالعات ميان رشته اي با تأكيد بر رويكرد پست مدرن

عرصه مدرن نوع خاصي از شناخت در علم را بوجود آورد. هستي شناسي و معرفت شناختي مدرن براساس تقابل هاي دوگانه ناشي از بازنمايي علمي و غيرعلمي صورت پذيرفت. در اين رهگذر علوم طبيعي و تجربي به صورت گفتمان مسلط، مفاهيم علمي، روش هاي علمي را به نظم در آورد و شناخت ناشي از معنا كاوي در عرصه اجتماعي را «دگرسازي» كرد. از اين رو در تقابل دوگانه حاصل، مطالعات به صورت رشته اي و تخصصي شكل گرفت و شناخت به اين صورت مسلط شد. بر اين مبنا ساختارشكني اين گونه گفتمان از علم جهت حصول به معرفت معتبر همچنين گذار به مطالعات ميان رشته اي حائز اهميت بسزايي است. هدف از پژوهش حاضر واسازي گفتمان علمي پوزيتيويسم و ارايه رويكردي جهت امكان شكل گيري مطالعات ميان رشته اي است. سوال اصلي پژوهش اين است كه چگونه رويكرد پست مدرن باعث شكل گيري مطالعات ميان رشته اي مي شود. فرضيه پژوهش بيانگر، رويكرد پست مدرن با ساختارشكني گفتمان مسلط علمي و تخصصي باعث ايجاد نوعي مطالعات ميان رشته اي مي گردد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصيفيتحليلي و بهره گيري از مطالعات كتابخانه اي و متون معتبر حاكي از اين نتيجه است كه رويكرد پست مدرن با ساختار شكني گفتمان مسلط علمي پوزيتيويسم باعث تلفيق و التقاط روش شناختي شده كه اين خود مطالعات ميان رشته اي را به همراه دارد.