عنوان مقاله :
بررسي تطبيقي «حال» در نحو عربي و برابرهاي معنايي و نقش هاي معادل آن در دستور زبان فارسي
پديد آورندگان :
وحداني فر ، اميد دانشگاه بجنورد - گروه آموزشي زبان و ادبيّات فارسي , ايزانلو ، اميد دانشگاه كوثر بجنورد - گروه آموزشي زبان و ادبيّات عربي , عباسي ، محمود دانشگاه سيستان و بلوچستان - دانشكده ادبيّات و علوم انساني - گروه آموزشي زبان و ادبيّات فارسي , علي پور ، اسماعيل دانشگاه سيستان و بلوچستان
كليدواژه :
دستور تطبيقي , ترجمه , حال , جملۀ اسميه و فعليه , جملۀ وابسته , گروه قيدي
چكيده فارسي :
«حال» و اقسام مختلف آن (مفرد، جمله و شبه جمله) يكي از نقشهاي پركاربرد در متنهايي است كه به زبان عربي نگاشته ميشوند. اگر هنگام ترجمۀ متون عربي به فارسي، معادل دقيقي براي اين نقش نحوي بيابيم، هم اصل پيام رساني (پيام موردنظر نويسنده) از زبان مبدأ به زبان مقصد به درستي صورت ميپذيرد و هم معناي جملۀ مورد نظر براي مخاطب در زبان مقصد، رساتر و قابل فهمتر خواهد بود. مسئلۀ ما در پژوهش حاضر اين است كه وقتي اين متنها به زبان فارسي ترجمه ميشوند، انواع حال در زبان عربي چه معادلهايي در زبان فارسي پيدا ميكنند و چه نوع كلماتي در فارسي ميتوانند جايگزين مناسبتري براي آنها باشند؟ اين پژوهش نشان ميدهد كه ترجمۀ حال مفرد از عربي به فارسي، منحصر به قيد حالت نيست؛ بلكه به صورتهاي متمّم قيدي، جمله، مسند، متمّم فعل، فعل، مفعول و مضافٌ اليه نيز ترجمه ميشود. برابرهاي فارسي جملات حاليۀ عربي نيز غالباً جمله هاي وابسته هستند كه در صورت تأويل، نقشهاي گروه قيدي، صفت بياني، فعل و مفعول را ميپذيرند. با وجود اينكه ترجمۀ نقش نحوي حال به صورت قيد در زبان فارسي كاربرد و بسامد بيشتري نسبت به ساير نقشهاي جمله در اين زبان دارد، امّا هنگام ترجمه ميتوان بر اساس نوع متن، پيام مورد نظر نويسنده و ساختار جمله، ساير نقشهاي مذكور را نيز به كار برد و از ظرفيّتهاي بالقوۀ زبان فارسي در برگردان سازههاي نحوي جملات عربي استفاده كرد.
عنوان نشريه :
ادبيات تطبيقي - دانشگاه شهيد باهنر كرمان
عنوان نشريه :
ادبيات تطبيقي - دانشگاه شهيد باهنر كرمان