عنوان مقاله :
بررسي رابطۀ گرايش به تفكر انتقادي و خوشبيني تحصيلي با فلسفه آموزشي معلمان دورۀ متوسطه دوم
پديد آورندگان :
اديب ، يوسف دانشگاه تبريز - دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي - گروه علوم تربيتي , محمدي پويا ، سهراب دانشگاه تبريز - گروه علوم تربيتي , قادري ، سيامند دانشگاه تبريز - گروه علوم تربيتي , اژدري ، داود دانشگاه تبريز - گروه علوم تربيتي
كليدواژه :
تفكر انتقادي , خوشبيني تحصيلي , فلسفه آموزشي
چكيده فارسي :
هدف پژوهش حاضر بررسي رابطۀ گرايش به تفكر انتقادي و خوشبيني تحصيلي با فلسفه آموزشي معلمان دورۀ متوسطه دوم است. براي بررسي هدف پژوهش با گردآوري دادهها از معلمان دورۀ متوسطه دوم نظري به شيوه تصادفي - طبقهاي و با بهرهمندي از روش توصيفي - همبستگي به تحليل دادهها پرداخته شد. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه گرايش به تفكر انتقادي(ريكتس، 2003)، خوشبيني تحصيلي بيرد و همكاران(2010) و فلسفههاي آموزشي (سادكر و سادكر، 1997) بود كه روايي و پايايي آنها تأييد شد. براي تجزيهوتحليل دادههاي گردآوري شده از نرم افزار SPSSv25 در قالب آمار توصيفي و استنباطي بهره گرفته شد. يافتههاي پژوهش حاكي از آن بود كه ميان بعد كارآمدي در مؤلفه خوشبيني تحصيلي با فلسفه آموزشي پايدارگرايي، پيشرفتگرايي و فلسفه آموزشي بازسازيگرايي و ميان بعد اعتماد به والدين و دانشآموزان با فلسفههاي آموزشي ضرورتگرايي، پايدارگرايي، پيشرفتگرايي و وجودگرايي، همچنين ميان بعد تأكيد تحصيلي با فلسفه آموزشي پيشرفتگرايي و بازسازيگرايي ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد. از ديگر يافتههاي پژوهش ميتوان به ارتباط مثبت و معنادار مؤلفه نوآوري از متغير گرايش به تفكر انتقادي با فلسفههاي آموزشي پايدارگرايي، پيشرفتگرايي و بازسازيگرايي، همچنين بعد باليدگي با فلسفههاي آموزشي ضرورتگرايي، پايدارگرايي و وجودگرايي و نيز بعد تعهد از مؤلفه گرايش به تفكر انتقادي با فلسفههاي آموزشي ضرورت گرايي، پايدارگرايي، پيشرفت گرايي، بازسازيگرايي و وجودگرايي اشاره كرد. بر اساس يافتههاي پژوهش مشخص شد كه سـهم مؤلـفـههاي تعهد(0/040) و اعتماد به والدين و دانش آموزان (0/260) از ساير مؤلفههاي گرايش به تفكر انتقادي و مؤلفههاي خوشبيني تحصيلي در تبيين فلسفه آموزشي بيشتر است.
عنوان نشريه :
خانواده و پژوهش
عنوان نشريه :
خانواده و پژوهش