طراحي الگوي شفافيت سازماني در سازمان‌هاي دولتي

Designing the Model of Organizational Transparency in Government Organizations

دنياي متغير امروز ايجاب مي­كند كه سازمان­ ها براي بقا به دنبال ابزار­هاي نوين باشند. يكي از ابزار­هايي كه سازمان­ها را در تامين اهداف ياري مي­كند شفافيت سازماني است. شفافيت سازماني نفش موثري در بهبود و توسعه امور سازمان ها در دستيابي به مزيت رقابتي پايدار و پيش نياز عملكرد موثر سازمان دارد. اين پژوهش به دنبال ارائه الگوي شفافيت سازماني در سازمان­هاي دولتي بود. پژوهش حاضر ابتدا در چارچوب رويكرد كيفي و با استفاده از روش تحليل مضمون و شبكه مضامين آترايد و استرلينگ (2001) صورت گرفته است. مشاركت ­كنندگان بالقوه اعضاي هيئت علمي دانشگاه و كارشناسان مي­باشند. در اين پژوهش با 8 نفر از متخصصان اداري و دانشگاهي با استفاده از شيوه نمونه ­گيري هدفمند و گلوله­ برفي بر مبناي اشباع ­نظر، مصاحبه ­هايي صورت پذيرفت. در بخش كمي تحقيق نيز براي ارزيابي مدل استخراج شده از بخش كيفي با استفاده از روش پيمايشي توصيفي، مدل با استفاده از ابزار پرسشنامه مبتني بر طيف ليكرت مورد ارزيابي قرار گرفت. جامعه آماري مديران سازمان­ هاي دولتي در شهر اراك مي باشند. در اين بخش، به دليل محدود بودن جامعه و عدم نياز به نمونه­ گيري، كل جامعه مورد سرشماري قرار گرفت. الگوي شفافيت سازماني در قالب 2 مضمون فراگير، 11 مضمون سازمان­دهنده و 52 مضمون پايه ارائه گرديد. مضامين فراگير شفافيت سازماني شامل دو مضمون سازماني و محيطي است. در مرحله ارزيابي مدل، نتايج به دست آمده از آزمون t تك نمونه ­اي نشان داد كه ميانگين شاخص هاي پنج­گانه از حد وسط ميانگين جامعه (3) بالاتر است و آزمون t با سطح معني­دار پايين تر از 0/05 معنادار است (0/0001 = p.value). بنابراين يافته­ ها نشان داد كه الگوي شفافيت سازماني از جامعيت، سادگي و سهولت، صحت، قابليت كاربردي بودن و از نوآوري لازم برخوردار است. با توجه به يافته ­هاي پژوهش مي توان نتيجه گرفت شفافيت سازماني از طريق عوامل ساختاري، فرهنگي، رفتاري، اهداف سازماني و راهبردهاي سازمان در بعد سازماني و عوامل قانوني، سياسي، اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و تكنولوزيكي در بعد محيطي برقرار و تحقق خواهد يافت.

In this study seeks to provide the model of organizational transparency in government organizations. The present study is conducted within the framework of a qualitative approach and using the method of thematic analysis and thematic network. Potential participants were university faculty members and experts. In this study, interviews were conducted with 8 administrative and academic specialists using targeted sampling method and snowball based on saturation of opinion. In the quantitative part of the research, to evaluate the model extracted from the qualitative part using a descriptive survey method, the model was evaluated using a questionnaire based on the Likert scale. The statistical population is the managers of government organizations in Arak. The model of organizational transparency was presented in the form of 2 comprehensive themes, 11 organizing themes and 52 basic themes. In the model evaluation stage, the results obtained from one-sample t-test showed that the mean of the five indices is higher than the average of the population (3) and the t-test with a significant level lower than 0.05 is significant (p.value = 0.0001). Therefore, the findings showed that the organizational transparency model has comprehensiveness, simplicity and ease, accuracy, applicability and the necessary innovation. According to the research findings, it can be concluded that these findings can be used as a model of organizational transparency in the direction administrative system integrity.