عنوان مقاله :
بررسي زباهنگ بلاتكليف شدگي با استفاده از عبارات تقابلي دوگانه در پرتو الگوي هايمز
پديد آورندگان :
پيشقدم ، رضا دانشگاه فردوسي - گروه زبان انگليسي , ابراهيمي ، شيما دانشگاه فردوسي - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
زباهنگ , عبارات تقابلي دوگانه , الگوي SPEAKING هايمز , بلاتكليفشدگي
چكيده فارسي :
دوگانههاي تقابلي از ديرباز در زندگي بشر وجود داشتهاند و خط فكري و هيجاني او را رقم زدهاند. انسان با اين تقابلهاي دوگانه بر مسائل جهان هستي، برچسب ارزشي زده و اين برچسبگذاريها وي را در تصميمگيري دچار ترديد و بلاتكليفي ميكند. پرواضح است كه اين تفكر نسل به نسل به افراد منتقل شده و در فرهنگ افراد انعكاس يافته است. ازآنجاكه زبان بخش جداييناپذير فرهنگ است، با بررسي زباهنگهاي (زبان + فرهنگ) مردم يك جامعه ميتوان به تفكرات و باورهاي ارزشي آنان پي برد. بنابراين، در پژوهش حاضر نگارندگان، با استفاده از بخشهاي هشتگانۀ الگوي SPEAKING هايمز (1967)، به كنكاش زباهنگ «بلاتكليفشدگي» در گفتمانهايي از زبان فارسي كه در آنها «عبارات تقابلي دوگانه» به كار رفته، پرداختهاند. بدينمنظور از مجموع 712 موقعيت گفتماني، 317 پارهگفتار طبيعي كه در آنها عبارات دوگانۀ تقابلي به كار رفته بودند، با روش نمونهگيري هدفمند و از مشاهدۀ موقعيتهاي مكالمات شفاهي افراد در مكانهاي عمومي و خصوصي از گويشوران زن (115 نفر) و مرد (97 نفر) در بازۀ سني 15 تا 74 سال و با سطح تحصيلات (ديپلم، كارشناسي، كارشناسيارشد و دكترا)، شغل (دانشجو، كارمند، آزاد، استاد، خانهدار، پزشك و مهندس) و شرايط اجتماعي (پايين، متوسط و بالا) استان خراسان رضوي (شهرستان مشهد) گردآوري شدند و به صورت كيفي و توصيفي در پرتو الگوي هايمز مورد تحليل قرار گرفتند. نتايج پژوهش نشان ميدهد كه ايرانيان به اهداف متفاوتي مانند نازكردن و خجالت، نشاندادن عدم اطمينان، پرهيز از ابراز نظر به صورت مستقيم، مسئوليتگريزي، اجتناب از اعلام نظر مخالف، نيافتن پاسخي مشخص براي تصميم، دفاع از خود، نشاندادن گرفتاري ذهني، دوري از استرس و نگراني، نداشتن اطلاعات كافي و عدم آگاهي، جلوگيري از سوءتفاهم و تعارف اين زباهنگ را در بافتهاي عمومي/ خصوصي، رسمي/ غيررسمي استفاده ميكنند. بسامد بالاي اين زباهنگ در فرهنگ ايرانيان ابهامگريزي بالاي آنان را نشان ميدهد كه دراصل تمايلي به ماندن در بلاتكليفي، تعليق و ابهام ندارند و ويژگي جمعگرايي جامعۀ ايران سبب ميشود افراد در زمانيكه مردد ميشوند، نظرات جمع را مهم بدانند. بنابراين، بلاتكليفي خود را با عبارات تقابلي دوگانه ابراز ميكنند تا مخاطبشان به طور مستقيم يا غيرمستقيم در تصميمگيري به ياريشان بيايد و آنان را با اعلام نظر خود از بلاتكليفي نجات دهد.