محمدرضا پهلوي و بي اعتنايي به دانش اقتصاد

No Title

محمدرضا پهلوي از جواني به ميانسالي كه كوچ مي كرد برخي ويژگي هاي ذاتي اش را نشان مي دهد و اطاعت بدون چون و چراي ديوان سالاران از وي مزيد بر علت شده بود و او حرف هيچ كارشناسي را باور نداشت. البته اين كه حرف اول و آخر را او بزند و در سياست داخلي، در سياست خارجي، در اقتصاد، در فرهنگ و در امور اجتماعي يكه تاز باشد موقعي به بار نشست كه ديوان سالاران جرات انتقاد از او را به دست نياوردند. تا زماني كه محمدرضا پهلوي زنده بود و قدرت داشت هيچ كدام از كارگزاران اصلي اقتصادي او درباره ديكتاتوري او حرفي نمي زند و هر چه بود تعريف و تمجيد بود. پس از مرگ محمدرضا پهلوي بود كه مديران ارشد اقتصادي شاه شروع به طرح برخي مسائل كردند و از اينكه شاه به حرف هيچ كارشناس و اقتصادداني باور نداشت نكاتي را يادآوري كردند. در ادامه اين نوشته برخي نكات از زبان شماري از مديران ارشد اقتصادي دوره پهلوي دوم درباره ويژگي هاي شخصي او را مي خوانيد: ....

No abstract