بررسي تاثير فناوري اطلاعات و ارتباطات و رشد اقتصادي بر آلودگي محيط زيست: مطالعه موردي كشورهاي حوزه خليج فارس

Investigating the Impact of ICT and Economic Growth on Environmental Pollution: Case Study of Persian Gulf Countries

امروزه مسئله فناوري اطلاعات و ارتباطات و نقش آن در كاهش آلودگي محيط زيست از مباحث مهم در اقتصاد محيط زيست است، چراكه فناوري اطلاعات و ارتباطات به افزايش آلودگي محيط زيست از طريق توليد ماشين آلات و دستگاه-هاي فناوري اطلاعات و ارتباطات، مصرف انرژي و بازيافت زباله هاي الكترونيكي كمك ميكند. درحالي‌كه انتظار ميرود فناوري اطلاعات و ارتباطات از طريق توسعۀ شهرهاي هوشمند، سيستمهاي حمل‌ونقل، شبكه هاي برقي، فرآيندهاي صنعتي و صرفه جويي در مصرف انرژي، ميزان انتشار آلاينده ها را كاهش دهد. بنابراين هدف اين تحقيق بررسي تأثير فناوري اطلاعات و ارتباطات و رشد اقتصادي بر انتشار دياكسيد كربن در كشورهاي حوزه خليج فارس طي دوره 2015-2000 با استفاده از روش پانل ديتا است. نتايج نشان داد كه فناوري اطلاعات و ارتباطات تأثير مستقيم و مجذور آن تأثير منفي و معنادار بر انتشار دياكسيد كربن دارد. نتيجه حاكي از وجود رابطه اي به شكل U وارون بين فناوري اطلاعات و ارتباطات و انتشار دي اكسيد كربن بود. رشد اقتصادي تأثير مستقيم و توان دوم آن بر انتشار دي‌اكسيد كربن تأثير منفي دارد كه حاكي از تأييد فرضيه كوزنتس است. همچنين مصرف سرانه انرژي و تجارت تأثير مستقيم و معنادار بر انتشار دي اكسيد كربن داشته است. بنابراين كشورهاي حوزه خليج فارس با توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات مي توانند به كاهش انتشار دي‌اكسيد كربن و آلودگي زيست‌محيطي خود كمك كنند.

Today, the issue of information and communication technology (ICT) and its role in reducing environmental pollutants is one of the most important issues in environmental economy. In fact, ICT help to increase environmental pollution through the production of ICT machines, energy consumption, and electronic waste recycling. While ICT is expected to reduce emissions of carbon dioxide by developing smart cities, transportation systems, power grids, industrial processes and energy savings. Therefore, the purpose of this study is to investigate the impact of ICT on carbon dioxide emission in the Persian Gulf countries by panel data method during the period 2000-2015. The results showed that ICT had a direct effect on carbon dioxide emissions. Also square of ICT has a negative and significant effect on carbon dioxide emissions. Therefor results indicated an inverted U-shaped relationship between ICT and carbon dioxide emissions. Also, economic growth has a direct effect and square of economic growth has a negative effect on carbon dioxide emissions, which confirms the EKC hypothesis. Also, per capita energy consumption and trade have had a direct and significant effect on carbon dioxide emission. According to the results, the Gulf countries can help reduce carbon dioxide emissions and environmental pollution by developing information and communication technology.