بررسي تاثير غيرخطي نرخ بهره بر سطح عمومي قيمت‌ها، رويكرد رگرسيون انتقال ملايم

Investigating the nonlinear effect of interest rates on the general level of prices, Smooth Transition regression approach

رابطه بين نرخ بهره اسمي و نرخ تورم يكي از مهم­ترين موضوعات مورد بحث در مباحث اقتصاد كلان است. شناخت اين رابطه و دانستن جهت اين ارتباط، مزاياي بسياري براي كليه سياست­گذاران اقتصادي و پولي خواهد داشت. در اين مطالعه با بسط نظريه مقداري پول به بررسي رابطه بين نرخ بهره اسمي و نرخ تورم پرداخته و با استفاده از رويكرد رگرسيون انتقال ملايم طي سال‌هاي 1396-1352 به آزمون اين رابطه مي‌پردازيم. نتايج تحقيق بيانگر آن است كه با افزايش نرخ‌هاي بهره (به خصوص وقتي كه نرخ بهره از حد آستانه‌اي آن فراتر مي­رود) اثرگذاري آن بر نرخ تورم افزايش مي‌يابد. همچنين اثرگذاري نرخ بهره بر سطح عمومي قيمت‌ها داراي تاثيرات شديد نبوده و تغييرات در پارامترها به آرامي صورت مي‌گيرد. از اين رو مي‌توان نتيجه گرفت براي كنترل تورم‌هاي بالا نمي‌توان از ابزار نرخ بهره استفاده نمود و استفاده از سياست‌هايي كه منجر به كاهش سرعت گردش پول مي‌شود، مي‌تواند در كنترل سطح عمومي قيمت‌ها موثرتر باشند. اين نتيجه از لحاظ كلان نشان مي‌دهد كه در بلند مدت درآمد ناشي از نرخ بهره كه از سمت پرداختي به عوامل توليد وارد اقتصاد مي‌شود عملاً از طريق كاهش قدرت خريد پول ناشي از افزايش سطح عمومي قيمت‌ها در جامعه جبران مي‌شود و از بين مي‌رود. شايد به اين موضوع بتوان به عنوان يكي از حكمت‌هايي كه خداوند سبحان در قرآن كريم در باب حرمت ربا فرموده است:«يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا» يعني خداوند ربا را محو (نابود) مي‌نمايد؛ اشاره نمود.

The relationship between nominal interest rates and inflation is one of the most important issues in macroeconomic issues. Knowing this relationship and knowing the direction of this relationship will have many benefits for all economic and monetary policymakers. In this study, by expanding the theory of quantity of money, we examine the relationship between nominal interest rates and inflation rates and test this relationship using the gentle transition regression approach during 1352-96. The results show that as interest rates rise (especially when the interest rate exceeds its threshold), its impact on inflation increases. Also, the effect of interest rates on the general level of prices does not have a severe effect and changes in parameters are slow. Therefore, it can be concluded that interest rate instruments cannot be used to control high inflation and the use of policies that reduce the speed of money circulation can be more effective in controlling the general level of prices. This result shows in general terms that in the long run, interest rate income that enters the economy from payment to the factors of production is practically compensated and eliminated by reducing the purchasing power of money due to the increase in the general level of prices in society. Perhaps this can be considered as one of the wisdoms that God Almighty has said in the Holy Qur'an about the sanctity of usury: "God forbid usury" means that God eliminates usury; cited.