عنوان مقاله :
نقدي بر مباني نظريۀ كنش ارتباطي در انديشۀ يورگن هابرماس
پديد آورندگان :
نوري ، مرتضي دانشكده ادبيات دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه فلسفه
كليدواژه :
صدق , جهانشمولي , كنش ارتباطي , دعوي اعتبار , هنجاريت
چكيده فارسي :
يورگن هابرماس، بهعنوان شناختهشدهترين هوادار آرمانهاي روشنگري در عصر حاضر، دفاع از اين آرمانها، به ويژه آرمان رهايي از سلطه و سركوب، را در گرو درانداختنِ نظريهاي ميداند كه مقيد به زمينههاي بومي و محلي نباشد و بتواند نوعي اخلاقِ گفتماني را بر پايۀ بنيانهايي جهانشمول توجيه كند. او براي طرح چنين نظريهاي عمدتاً به مفاهيم «صدق» و «جهانشمولي» متوسل ميشود. از سوي ديگر، او خود را در طيف متفكران پسامتافيزيكي طبقهبندي ميكند و طرح «عقلانيتِ ارتباطي»اش را از ثمرات ضدسوبژكتيويستيِ چرخش زباني به شمار ميآورد. در اين مقاله، ميكوشم نشان دهم كه شيوۀ استناد او به مفاهيم «صدق» و «جهانشمولي» با تعهدات پسامتافيزيكيِ او و لوازم چرخش زباني سازگار نيست.