وجوه تناسب سوره هاي ذاريات و طور بر اساس الگوي سوره شناسي ساختاري

Analysis of the coordination of the verses of the surahs Dhariyat and Tur according to the model of structural surahology

موضوع تناسب بين سوره هاي قرآن كريم، يكي از موضوعات باسابقه و مهم در حوزه تفسير قرآن كريم است. شناسايي مناسبات ميان سوره هاي قرآن، مي تواند رهيافت هاي جديدي در حوزه زيبايي شناسي و اعجاز قرآن كريم ايجاد كند و اهميت پرداختن به اين موضوع، از همين دريچه روشن مي گردد. فقدان مدل نظام مند در حوزه بيان تناسب سوره ها، يكي از ضعف هاي روشي در اين علم است كه انتقادهاي فراواني به اين علم را در پي داشته است. هدف اين مقاله آن است كه با بهره گيري از مدل هاي حوزه تفسير ساختاري قرآن كريم، الگويي مناسب براي بررسي تناسب بين سوره هاي همجوار قرآن بيابد. بدين منظور، در اين مقاله تناسب بين دو سوره ذاريات و طور با استفاده از مدل سوره شناسي ساختاري و با روش توصيفي تحليلي بررسي شده است. يافته هاي پژوهش نشان مي دهد كه استفاده از اين مدل مي تواند مناسبات و مشابهت هاي بين اين دو سوره را از زواياي جديدي به معرض ديد گذاشته و موجب پيدايش تفاسير و فهم جديد از سوره هاي قرآن و تناسب بين آنها گردد.

The issue of coordination between the chapters of the Holy Quran is one of the most important issues in the field of interpretation of the Holy Quran. Identifying the relationships between the chapters of the Qur'an can create new approaches in the field of aesthetics and the miracle of the Holy Qur'an, and the importance of addressing this issue is clear from this perspective. The lack of a systematic model in the field of expressing the coordinations of the suras is one of the weaknesses of a method in this science that has led to many criticisms of this science. The purpose of this article is to find a suitable model for examining the fit between the adjacent chapters of the Qur'an by using the models of the field of structural interpretation of the Holy Quran. For this purpose, in this paper, the coordination between the two suras of Dhariyat and Tur has been investigated using the structural Surahology model and analytical descriptive method. The research findings show that the use of this model can expose the relations and similarities between these two suras from new angles and lead to the emergence of new interpretations and understandings of the suras of the Qur'an and the coordination between them.