عنوان مقاله :
استعارههاي ساختاري، جهتي و طرحوارههاي تصويري از «عشق» در غزليات شمس (براساس نظريهي ليكاف و جانسون)
پديد آورندگان :
مختاري ، مسروره دانشگاه محقق اردبيلي - گروه زبان و ادبيات فارسي , آلياني ، رقيه دانشگاه محقق اردبيلي
كليدواژه :
ليكاف , جانسون , استعارهي مفهومي , طرحواره , مولوي , غزليات شمس. ,
چكيده فارسي :
زبان از مهمترين دستاوردهاي بشر براي انتقال افكار و معناست. ازمنظر زبانشناسان شناختي، زبان وسيلهاي براي انتقال نظام ادراكي و شناختي هر فرد است. برايناساس، شاعران و نويسندگان بهويژه عارفان زبان را به روشي خاص، كه القاگر مفاهيم شناختي، ماورايي، عرفاني و عاشقانه باشد، بهكار گرفته و بااستفادهاز فرايندهاي زباني ازجمله استعارهي مفهومي به طرح آن مضامين پرداختهاند. استعارهي مفهوميكه نخستينبار با نظريهي ليكاف و جانسون در كتاب «استعارههايي كه با آن زندگي ميكنيم» مطرح شدمبتني بر تجربه و ذهن است. ليكاف معتقد است مضامين ذهني آدمي اساساً استعاري هستند و اين مضامين حتي در لابهلاي زندگي روزمرهي آدمي نيز نمود مييابند. از آنجا كه عرفان، بهويژه عرفان مولانا برگرفتهاز تجارب عرفانيِ مبتنيبر تجربهي شخصيست؛ جستار حاضر، با روش توصيفيتحليلي، از نظريهي استعارهي مفهومي ليكاف و جانسون براساس طرحواره و انواع استعاره براي دريافت مضامين انديشگاني مولانا بهره برده است. در اين مقاله، استعارهي مفهومي عشق در نمادهاي حيواني غزليات شمس در دو بخش طرحواره و انواع استعاره مطرح شدهاست. نتايج پژوهش نشان ميدهد كه استعارهي مفهومي عشق در بخش طرحوارههاي تصويري، در دو وجه حركتي و قدرتي و در بخش انواع استعاره، بهصورت استعارههاي مفهومي ساختاري و جهتي نمود يافته است.