كليدواژه :
فلسفه سياسي مشا , وحدت , تعليم و تربيت , محبت , عدالت , ناموس الهي ,
چكيده فارسي :
وحدت و كثرت، يكي از مسائل مهم در تاريخ فلسفه سياسي است كه گرايش فيلسوف سياسي به هر يك از آنها ميتواند در تمام ابعاد فلسفه سياسي ايشان تأثيرگذار باشد. در طول تاريخ، فيلسوفان سياسي ديدگاه مختلفي را در مواجهه با اين دو مسئله بيان كردهاند. جايگاه فيلسوفان سياسي مشا، همچون فارابي، ابنسينا و خواجه نصيرالدين طوسي در تاريخ فلسفه اسلامي، ما را بر آن داشت تا اين مسئله را با هدف شناسايي راهكارهاي تحقق وحدت در فلسفه سياسي مشا بررسي كنيم. بدين منظور، با بهرهگيري از روش تحليل توصيفي و تحليل تفسيري به بازخواني ابعاد مرتبط با وحدت در فلسفه سياسي مشا پرداخته شده است. فيلسوفان سياسي مشا بر ضرورت وحدت در زندگي سياسي تأكيد دارند كه مبتني بر مباني ايشان در حوزه هستي، انسان و ارزش است. فيلسوفان سياسي مشا با درك ضرورت وحدت در زندگي مدني، راهكارهايي را براي تحقق آن در جامعه سياسي اراده كردهاند كه با بهكارگيري آنها ميتوان شرايط لازم براي تحقق وحدت را مهيا ساخت. تعليم و تربيت، محبت، عدالت و ناموس الهي، از جمله راهكارهايياند كه ميتوانند وحدت را در جامعه سياسي محقق سازند.