واكاوي ابعاد توسعۀ دانش كاركنان شركت‌‌هاي نفتي ايران در زمان تحريم (نمونه‌پژوهي: شركت نفت پارس)

Analysis of Knowledge Development Dimensions of Employees of Iranian Oil Companies at the Time of Sanction (Sample Study: Pars Oil Company)

مقالۀ كنوني جستاري است در رابطه با واكاوي ابعاد توسعۀ دانش كاركنان شركت‌­هاي نفتي ايران در زمان تحريم. روش تحقيق از نوع آميختۀ اكتشافي و جامعۀ آماري در بخش كيفي40 نفر از مديران ارشد شركت ملي نفت و در بخش كمّي نخبگان و محققان علمي و اجرايي و كارمندان، به تعداد 1300 نفر، بود. در بخش كيفي با استفاده از روش نمونه‌­گيري هدفمند تا رسيدن به اشباع نظري با خبرگان، مصاحبۀ عميق انجام گرفت و در بخش كمّي براي سنجش مدل، ‌‌پرسش‌نامه محقق‌ساخته­اي با روش نمونه‌­گيري تصادفي ساده بين480 تن از نمونه‌­ها توزيع شد. اعتبارسنجي ‌‌پرسش‌نامه با تحليل عاملي تأييدي مورد تأييد قرار گرفت. داده‌­هاي كيفي با روش تحليل مضمون و داده­‌هاي كمّي با مدل‌سازي معادلات ساختاري و به‌كارگيري تحليل عاملي تأييدي با نرم‌افزارهاي SPSS و AMOS تحليل شد. نتايج بخش كيفي نشان داد كه مدل توسعۀ دانش كاركنان در شركت نفت پارس داراي 3 بُعد و 14مؤلفه به شرح توانمندي فرايند دانش (كاربرد دانش، انتقال دانش، ادغام دانش، توليد دانش)، استراتژي­‌هاي منابع انساني (جذب و استخدام، توسعۀ منابع انساني، عملكرد كاركنان، جبران خدمات، روابط كاري) و دارايي دانش (سرمايۀ انساني، سرمايۀ ساختاري، سرمايۀ ابداعي، سرمايۀ اجتماعي، سرمايۀ فرايندي) بوده است.

The purpose of this article is to analyze the dimensions of knowledge development of employees of Iranian oil companies during the embargo. The research method is exploratory and the statistical population is in the qualitative part of 40 senior managers of the National Iranian Oil Company and in the quantitative part, elites and scientific and executive researchers and employees of 1300 people. In the qualitative part, in-depth sampling was conducted with experts using purposive sampling method to achieve theoretical saturation, and in the quantitative part to measure the model, a researcher-made questionnaire with simple random sampling method was distributed among 480 samples. The validity of the questionnaire was confirmed by confirmatory factor analysis. Qualitative data were analyzed by content analysis method and quantitative data were analyzed by structural equation modeling and confirmatory factor analysis using SPSS and AMOS software. The results of the qualitative section showed that the knowledge development model of employees in Pars Oil Company has three dimensions and 14 components in terms of knowledge process capability (knowledge application, knowledge transfer, knowledge integration, knowledge production), human resource strategies (recruitment, human resource development). Employee performance, service compensation, labor relations) and knowledge assets (human capital, structural capital, innovation capital, social capital, process capital