عنوان مقاله :
الزامات سياستگذاري ايران در مواجهه با پسااسلام گرايي تركيه
عنوان به زبان ديگر :
Rethinking of Political Islam in Turkey; the Post-Islamism and Iran’s Approach
پديد آورندگان :
گل محمدي، ولي دانشگاه تربيت مدرس تهران - دانشكده علوم انساني - گروه روابط بين الملل , پورابراهيم، ناصر دانشگاه فني خاورميانه آنكارا، تركيه - دانشكده علوم اقتصادي و اداري -
كليدواژه :
پسااسلام گرايي , تركيه , رجب طيب اردوغان , جمهوري اسلامي ايران , سياست گذاري
چكيده فارسي :
مقاله حاضر بهدنبال بازانديشي در مفروضات غالب از اسلامگرايي در سياست و جامعه تركيه است. برخلاف ديدگاههاي رايج در سياستگذاري كشور در قبال تركيه كه اسلام را به مثابه عقيده و امر ايدئولوژيك در تبيين پديده اسلامگرايي سياسي تركيه مطالعه مي-كنند، پژوهش حاضر با تلقي از اسلام به عنوان يك سنت و منبع هويت ديدگاه آلترناتيوي در فهم ماهيت و كاركرد اسلامگرايي معاصر تركيه ارايه ميكند. اسلامگرايي معاصر تركيه چه ماهيت و كاركردي داد و ايران در سياستگذاري خود چگونه بايد با آن مواجه شود؟ با بهرهگيري از رويكرد نظري جامعهشناسي تاريخي، مقاله چنين فرضيهاي مطرح ميكندكه؛ اسلام گرايي در تركيه پديدهاي برساختهي تاريخي و حاصل تعاملات ساختارهاي اجتماعي-تاريخي، تفكرات نخبگان حاكم و نوع تعامل اسلام گرايان با دولت و جامعه است كه ماهيت چندلايه و كاركرد پيچيده آن در قالب مفهوم پسااسلامگرايي تبيين ميشود. براين اساس، مواجهه ايران با اسلامگرايي در تركيه به مثابه هدف و عقيده برآورد سازندهاي از پويشهاي سياست داخلي و رفتارهاي سياست خارجي اين كشور بهدست نميدهد. براي جمهوري اسلامي ايران، تركيه بيش از اينكه يك بازيگر ايدئولوژيك باشد، يك كنشگر ژئوپليتيكي و تا حدودي ژئواكونوميكي در منطقه است كه در اين ميان متغير اسلام از نقش كليدي در تنظيم روابط دوجانبه و تعاملات منطقهاي برخوردار نيست. ازاينرو، اسلام-گرايي به عنوان منبع هويتي بسيجكننده، ابزاري براي تأمين بقاي نظام سياسي، تحكيم اقتدار داخلي رئيسجمهور اردوغان و بسترساز منطقهگرايي فعال تركيه در جهان اسلام است. فراتر از عامليت اسلامگرايي، منطق ائتلافسازي و مديريت رقابتهاي منطقهاي با تركيه نيازمند درجهاي از عملگرايي و ايجاد اتصالات راهبردي در حوزه هاي مختلف روابط دوجانبه است.
چكيده لاتين :
This article seeks to rethink the prevailing assumptions of Islamism in the contemporary
Turkish politics and society. Contrary to common approaches that consider Islam as an
ideology in explaining the Turkish political Islamism, this article by perceiving Islam as a
social tradition and source of national identity, presents an alternative perspective on understanding
the nature and function of Islamism in Turkey. In the theoretical framework
of Historical Sociology, it offers two interrelated contributions; first, Islamism in Turkey
is not a newly-emerged phenomenon constructed by the AKP. Second, Islamism is the
result of the confluence of socio-historical structures, the ruling elite’s approaches, and
the interaction of Islamists with the state and society that its multifaceted nature and
complex function are explained by the concept of post-Islamism. Accordingly, Iran’s approach
towards Islamism in Turkey as a goal and ideology does not lead to constructive
assessment on Turkey’s domestic political dynamics and foreign policy activism. For the
Islamic Republic of Iran, Turkey is a geopolitical and to some-extend geoeconomic player
in the region rather than an ideological actor, in which the Islam does not play a key role
in shaping bilateral relations and regional interactions. Therefore, Islamism, as a source
of mobilizing identity, is an ideational leverage for regime security, consolidating of President
Erdogan’s domestic authority, and Turkey’s active regionalism in the Islamic world.
عنوان نشريه :
مطالعات راهبردي سياستگذاري عمومي