كليدواژه :
فخر رازي , خلق الافعال , تفاصيل فعل , مرجح , داعي
چكيده فارسي :
مسيله جبر و اختيار، كه يكي از مسايل اساسي تفكر بشر بوده است، در سنت كلام اسلامي با عنوان مساله «خلق الافعال» مطرح شده است و اغلب مكاتب كلامي بر سر آن موضعگيري متفاوت ميكنند. فخر رازي به عنوان متكلمي اشعري در كتابهاي كلامي اش به اين مساله پرداخته است و خود مدعي جبر شده است. وي نظريه كسب را، به عنوان جامع جبر و قدر، را رد ميكند و ميان جبر و اختيار (لاجبر) شق ثالثي نميبيند. آنگاه براي اثبات اينكه عبد در خلق فعل خود آزاد، مستقل و مستبد نيست و اثبات اينكه خداوند خالق افعال بندگان است، براهيني را مطرح ميكند. وي نخست ميگويد كه در صورتي كه عبد خالق فعلش باشد آنگاه بايد به تفاصيل فعل خود آگاه باشد؛ اما اين ملازمه فاسد است و براي اراده كردن چيزي لزوما اراده كردن تفصيل فعل و آگاهي به آن لازم نيست. در برهان ديگر، او به اين اصل دست آويز ميشود كه با وجود مرجح لزوما جبر منعقد است؛ اما اين برهان نيز قابل جرح است، چون مرجح ميتواند عقل عامل اخلاقي باشد. براهين ديگر رازي، همگي بياناتي متفاوت از اين هستند كه اگر خداوند قادر، عالم و مريد مطلق است. پس هيچ جايي براي اختيار بشر وجود ندارد. براي نقض اين براهين هم ميتوان خود براهين رازي را جرح كرد و هم اينكه نشان داد كه ميتوان پنداشت كه خداوند بشر را در برخي از افعال مختار قرار دهد و چون اين اختيار به اذن الهي است، پس تضادي وجود ندارد. در اين نوشته نتيجه خواهيم گرفت كه رازي معتقد به جبر است و هرچند كه استدلالهاي او قابل رد و انكار هستند اما هم تا حدودي قابل طرح هستند و هم اينكه مسايلي ديگر نيز، مانند نصوص مورد تاييد اهل سنت در اين زمينه، در موضعگيري وي موثر هستند.
چكيده لاتين :
Free will issue has been discussed in Islamic Theology (Kalām) as “the creation of action”, a controversy which divides Islamic theological schools. Fakhr Razi as an Ash’arite Theologian put it under scrutinize in some of his own theological works. Although he is an Ash’arite theologian, but denied “acquisition (Kasb) theory” based on the principle of excluded middle. He, then, to prove that creatures cannot create actions, i.e., God creates actions for human beings, advanced a few arguments. In this paper his arguments will be discussed and studied to assess their authenticity. He held that if creatures were the creators of their own acts, they would know the details of action, e.g., if I wanted to go from A to B, I would know how many meters I have to pass to reach B. But this implication, which Razi took it for granted is not true; because I can go from A to B without knowing how many meters I have to pass. Thus the argument could be refuted. In another argument, he put the idea forward that when there is a “motivation”, the agent cannot avoid that motivation; thus s/he will do what the motivation provokes. Therefore, there is not such a thing as free will. It will be concluded that Razi holds a kind of determinism based on what express so far.